مرثیه
بینی از هر طرفی ز امر یزید غدار
سپه کوفی وشامی چه پیاده چه سوار
صف بصف از پی هم آمده افزون ز شمار
همه برقتل حسین تو شتابان زینب
موپریشان زینب
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]
بینی از هر طرفی ز امر یزید غدار
سپه کوفی وشامی چه پیاده چه سوار
صف بصف از پی هم آمده افزون ز شمار
همه برقتل حسین تو شتابان زینب
موپریشان زینب
مگر نه جدت ترا حسین منی بخوان
زشرره جان خود بکوچکی پروراند
مگر شها نیستی، برادرم یاحسین
خیزنگر چشم ترم یا حسین
عجب فلک شعبده نموده با تو اخی
کشانداز مکه ات الی بدین سو،ا خی
چنان بکام تو زد زمانه وارو اخی
بسوخت از داغ تو، شراشرارم یاحسین
خیز نگر چشم ترم یا حسین
در مرثیه حضرت ابوالفضل
ای ابوالفضل ایا ماه درخشانم اخی
غم قتل تو چنان کرده پریشانم اخی
یک جهان دشمن و من یک تن طفلان
کودکان تشنه هم منتظرند از پی آب
تو بخون خفته چه دلها ز عطش گشته کباب
سوخته ز آتش طفلان سرو سامان اخی
ای ابوالفضل ایا ماه درخشانم اخی
خیزای جان برادر تو علی را بردار
یاریم ساز در این معرکه شیرشکار
چکنم یک تنه با این پس کفر شعار
دیده کن بازنگردر کف عدوانم اخی
ای ابوالفضل ایا ماه درخشانم اخی
خیز ای میر علمدار نگر خوارشدم
بیتاب درکف قوم ستمکار گرفتارشدم
بیکس و یار در این دشت ستم زار شدم
سیل خون ریزد هر لحظه ز مژگانم اخی
ای ابوالفضل ایا ماه درخشانم اخی
بروی خاک سیه چرا مکان کرده ای
دراین بیابان چرا تو آشیان کرده ای
زچیست دوری پدرز کودکان کرده ای
خیز نگر یکدمی حال عزیزان تو
یا ابتا سکینه قربان تو
یاابتا کی رود داغ توازدل بیرون
بروی نعشت نگرکه ریزم اردیده خون
چراپدرجان شده خرگه تو واژگون
بگوکجا رفته اندآنهمه یاران تو
یاابتا سکینه قربان تو
بروی خاک سیه چرا مکان کرده ای
دراین بیابان چرا تو آشیان کرده ای
زچیست دوری پدرز کودکان کرده ای
خیز نگر یکدمی حال عزیزان تو
یا ابتا سکینه قربان تو