ابزار وبمستر

نورحق

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۳۸:۵۲
فایلستان

چو تسبیح از خواهر این اسرار بشنود

بزد یک نعره و بر دار شد زود

چو ببریدند یکسر جمله اعضاش

جدا کردند از کل جمله اجزاش

چو در باطن تجلی نور حق دید

فدا کرد او سر و زین سر نگردید

اناالحق می‌زد و می‌گفت ای دوست

چو می‌دانم که می‌دانیم نیکوست

ببینم کین تن خاکی به ناسوت

فدا گردد به جان از بهر لاهوت

اگر این را به پیشت هست مقدار

بیامرزش که با من کرد این کار

مناجاتش در آن سروقت این بود

چو صادق بود در دعوی چنین بود

تو را نیز ار بود این استطاعت

که باطن را کنی روشن به طاعت

درون گر پاک داری چون برونت

ز نور حق شود روشن درونت

بنی آدم شوی آنکه مکرم

ز نور حق رسد فیضت دمادم

همی گویی انالحق همچو حلاج

ستانی از ملایک در شرف باج

بنی آدم گروهی بس شریفند

لطیفند و شریفند و ظریفند

بنی آدم نباشد هر خسیسی

نباشد چون فرشته هر بلیسی



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

فلک

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۳۸:۵۱
فایلستان

در من غم شبکور چرا پیچیده است

کوراست مگر و یا که کورم دیده است

من بر فلکم در آب و گل عکس منست

از آب کسی ستاره کی دزدیده است



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

حق

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۳۸:۵۱
فایلستان

 بنده مؤمن را در این اشارتی و بشارتیست، اشارتی پیدا و بشارتی بسزا، می‌گوید مؤمن که اتّباع فرمان کند و سرّ خود از مواضع نهی بپرهیزد و دل را با مشاهده حق پردازد و بتواضع پیش فرمان باز شده و نظر حق پیش چشم خویش داشته و باطن خود را از ملاحظت اغیار پاک کرده، ربّ العالمین این چنین بنده را سبب نجات و سعادت خلق گرداند، دیدار وی شفاء دردمندان و سخن وی پند مؤمنان و مجالست وی زیادت درجه عابدان.



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

انوار

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۳۸:۵۰
فایلستان

مهتاب برآمد کلک از گور برآمد

وز ریگ سیه چرده سقنقور برآمد

آنک از قلمش موسی و عیسیست مصور

از نفخه او دمدمه صور برآمد

در هاون اقبال عنایت گهری کوفت

صد دیده حق بین ز دل کور برآمد

از تف بهاری چه خبر یافت دل خاک

کز خاک سیه قافله مور برآمد

از بحر عسل‌هاش چه دید آن دل زنبور

با مشک عسل گله زنبور برآمد

در مخزن او کرم ضعیفی به چه ره یافت

کز وی خز و ابریشم موفور برآمد

بی دیده و بی‌گوش صدف رزق کجا یافت

تا حاصل در گشت و چو گنجور برآمد

نرم آهن و سنگی سوی انوار چه ره یافت

کز آهن و سنگی علم نور برآمد



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

حق

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۳۸:۴۹
فایلستان

به مجمع العرفات و به محشرالعرصات

به منظرالدرجات و به مخرج المرعی‌

به عز عالم ارواح و عالم اجساد

به فر عالم کبری و عالم صغری

به بیت معمور و بیت قدس و بیت حرام

به بیت اخزان و بیت قبر و بیت قبا

به خال طرفه نون و به چشم شاهد صاد

به زلف پر خم یاسین و طره طاها

به قاف والقرآن و به صاد والقرآن

به علم القرآن و به علم الاسما

به روز عرفه و روز بدر و روز حنین

به روز جمعه و عید و به روز حشر و جزا

به عزت شب قدر و شب حساب برات

به جانفزایی علم و به دل گشایی جان

به پادشاهی عقل و رئیسی اعضا

به به نشینی عمر و به به حریفی بخت

به پیر طبعی روح و به دولت برنا

به حاجبی دو ابرو و به مردمی دو چشم

به هم سری دو دست و به سرکشی دو پا

به عشق بلبل مست و غم کبوتر نوح

به حدس هد هد بلقیس و عزت عنقا

به بار عام تو یعنی غلغل ملکوت

به رخش خاص تو یعنی که دلدل شهبا

به پای تخت تو یعنی که ساق عرش مجید

به شیر فرش تو یعنی اسد برین بالا

به خاک پای تو کز رشح اوست آب حیات

به یاد گرد تو کاتش فکند در اعدا

بدان بلارک خون ریز زهرپاش چو نیل

که گوهری به قطع اوست خاصه در هیجا

به رمح مار مثالت که چون عصای کلیم

فرو برد به دمی صد هزار اژدرها

به ناوک که شب تیره است موی شکاف

که روشن است مویی نمی برد ز سها

به فیض کف کریمت که بری و بحریش

قبول کرد به صد بر و بحر در اعطا

به مجلس تو که جنات عدن را ماند

یمینش از صف غلمان،یسارش از حورا

به مطرب تو که از رشک زخم زخمه او

چو زخمه سر زده شد زهره از سر صفرا

به شعر من که اگر نقد نه فلک خوانیش

ز هشت خلد براید خروش صدقنا

بدین قصیده که گر تک زند کسی صد قرن

نیابدش دومین در کراسه شعرا

به سوز جان من از کید حاسد بدگوی

به صور آه من از دست دشمن رعنا

که هر چه بر من افتاده افترا کند

خدای هست گواهم که نیست بر یادم

که گفته ام سخن از تو برون ز مدح و ثنا

اگر تفحص این سر کنی دل خجلم

که همچو دیده مور است می شود صحرا

ز هیبت تو اگر چه چو برگ می لرزم

مکن خشم مرا پوستین درین سرما

وگر که من ز کشتنم تو کش که خوش است

ز دست یوسف صدیق دیده بینا

چه گر تدارک این واقعه نمی دانم

مرا بس این که بدین صدق هست حق دانا

چو سایه از بر خویشم گر افکنی بر خاک

چو سایه نیست مرا دور بودن از تو روا

وگر چو کلک به تیغم سر افکنی از تن

چو کلک بر خط حکمت به سر دوم حقا

کز آستان تو صد شیر کی تواند کرد

به سنگ چون سگ اصحاب کهف دور مرا

اگر چه تا که مرا در تن است در خلا و ملا

چو خلق روی زمینت همه دعا گویند

به جز تو کیست که آمین کند مرا به دعا

ولی بس است که آمین همی کنند به جمع

مقربان سماوی ز حضرت اعلی

مقدسا چو بدو ملک این جهان دادی

در آن جهانش بده نیز ملکتی والا

به چاربالش ملکش در آن جهان بنشان

که لایق است هم اینجا به ملک و هم آنجا



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

وداع

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۳۸:۴۹
فایلستان

ز عمر، قسمت ما نیست جز زمان وداع

چو آن چراغ که وقت سحر شود روشن



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

یقین

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۳۸:۴۸
فایلستان

از آرزوی یقین چو مینتوان زیست

بر خلق بباید ای خردمند! گریست

کاینجا که بود هیچ نمیداند کیست

وانجا که رود حال نمیداند چیست



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

یا رب

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۳۸:۴۷
فایلستان

یا رب ز قناعتم توانگر گردان

وز نور یقین دلم منور گردان

روزی من سوختهٔ سرگردان

بی منت مخلوق میسر گردان



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

یا رب

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۳۸:۴۷
فایلستان

یا رب چو به وحدتت یقین می‌دارم

ایمان به تو عالم آفرین می‌دارم

دارم لب خشک و دیدهٔ تر بپذیر

کز خشک و تر جهان همین می‌دارم



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

حق

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۳۸:۴۶
فایلستان

سایه و آفتاب بر من و تو

خط موهوم می نماید دو

خط موهوم اگر براندازی

خانه از غیر حق بپردازی

اثر این و آن مجوی آنجا

نام چبود نشان مجوی آنجا



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]
فایلستان
مرکز دانلود فایل
نام و نام خانوادگی :
ایمیل:
عنوان پیغام:
پیغام :
تمامی حقوق این وب سایت متعلق به فایلستان است. || طراح قالب avazak.ir