ازل
صبح لایح چیست؟ آن صبح ازل
حضرت ذات احد، عز و جل
چیست آن نور احد، صبح ازل
اول است و باطن است و لم یزل
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]
صبح لایح چیست؟ آن صبح ازل
حضرت ذات احد، عز و جل
چیست آن نور احد، صبح ازل
اول است و باطن است و لم یزل
تنزیل الکتاب من عند اللّه بحسب المراتب السبع التی للعوالم او للانسان الکامل.
هر قدر آدمی تعیّنات تو در تو را بیشتر طی کند و به عوالم بالاتر دست یابد به احوال و مقاماتی می رسد که صلاحیت درک ساحت های باطنی تر قرآن را دارا می شود. از این رو، فهم کتاب نفس آدمی هم راهی است برای فهم متن دین و مراتب هستی.
الصّومُ لی وَاَنَا اُجْزی بهِ.» روزه از آن من است؛ از آنچه مفعولات وی جمله ملک وی است، و نسبت و اضافت همه خلق مر هر چیزی را به خود رسم و مجاز بود نه حقیقت.
اثر پای تو را میجویم
نه زمین و نه فلک میسپری
گر ز تو باخبران بیخبرند
نه تو از بیخبران باخبری
مونس و یار دلی یا تو دلی
تو مقیم نظری یا نظری
ایها الخاطر فی مکرمه
قف زمانا بخداء البصر
لا تعجل به مرور و نوی
بدل اللیل بضؤ السحر
حسن تدبیرک قد صاغ لنا
الهیولی به حسان الصور
گر صور جان و هیولی خرد است
عشق تو دیگر و تو خود دگری
این هیولی پدر صورتهاست
ای تو کرده پدران را پدری
نی هیولای همه آبی بود
چه کند آب چو آبش ببری
بدرون بر فلکیم و به بدن زیر زمین
به صفت زنده شدیم ارچه به صورت مردیم
چونک درمان جوان طالب دردست و سقم
ما ز درمان بپریدیم و حریف دردیم
جان چو آئینهٔ صافی است، برو تن گردیست
حسن در ما ننماید چو به زیر گردیم
این دو خانهست دو منزل به یقین ملک ویست
خدمت نو کن و شاباش که خدمت کردیم
صدفی باشد گردان به هوای گوهر
سینهاش باز شود بیند در خود لولو
جعد خود را چو بیند بکند ترک کلاه
خانه چون یافته شد، بیش نگوید: « کوکو »
جوزها گرچه لطیفند و یقین پر مغزند
بشکن و مغز برون آور و ترجیع بگو
در بحر صفا گداختم همچو نمک
نه کف و ایمان نه یقین ماند و نه شک
اندر دل من ستارهای شد پیدا
گم گشت در آن ستاره هر هفت فلک
جهان همه خدای راست، هم مشرق که کعبه سوی آنست، هم مغرب که بیت المقدس سوی آنست. چنانک فرماید او را فرمانبردارم و گردن نهادم.یَهْدی مَنْ یَشاءُ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ راه نماید او را که خواهد براه راست و دین پاک و کیش پسندیده و قبله حق.