ابزار وبمستر

عروةالوثقی

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۲۶:۱۶
فایلستان

نه هر دل کاشف اسرار «اسرا» ست

نه هر کس محرم راز « فاوحا» ست

نه هر عقلی کند این راه را طی

نه هر دانش به این مقصد برد پی

نه هرکس در مقام «لی مع الله»

به خلوتخانهٔ وحدت برد راه

نه هر کو بر فراز منبر آید

«سلونی» گفتن از وی در خور آید

«سلونی » گفتن از ذاتیست در خور

که شهر علم احمد را بود در

چو گردد شه نهانی خلوت آرای

نه هرکس را در آن خلوت بود جای

چو صحبت با حبیب افتد نهانی

نه هرکس راست راز همزبانی

چو راه گنج خاصان را نمایند

نه بر هرکس که آید در گشایند

چو احمد را تجلی رهنمون شد

نه هر کس را بود روشن که چون شد

کس از یک نور باید با محمد

که روشن گرددش اسرار سرمد

بود نقش نبی نقش نگینش

سراید «لوکشف» نطق یقینش

جهان را طی کند چندی و چونی

کلاهش را طراز آید « سلونی »

به تاج «انما» گردد سرافراز

بدین افسر شود از جمله ممتاز

بر اورنگ خلافت جا دهندش

کنند از «انما» رایت بلندش

ملک بر خوان او باشد مگس ران

بود چرخش بجای سبزی خوان

جهان مهمانسرا، او میهمانش

طفیل آفرینش گرد خوانش

علی عالی‌الشان مقصد کل

به ذیلش جمله را دست توسل

جبین آرای شاهان خاک راهش

حریم قدس روز بارگاهش

ولایش « عروةالوثقی» جهان را

بدو نازش زمین و آسمان را

ز پیشانیش نور وادی طور

جبین و روی او « نور علی نور»

دو انگشتش در خیبر چنان کند

که پشت دست حیرت آسمان کند

سرانگشت ار سوی بالا فشاندی

حصار آسمان را در نشاندی

یقین او ز گرد ظن و شک پاک

گمانش برتر از اوهام و ادراک

رکاب دلدل او طوقی از نور

که گردن را بدان زیور دهد حور

دو نوک تیغ او پرکار داری

ز خطش دور ایمان را حصاری

دو لمعه نوک تیغ او ز یک نور

دوبینان را ازو چشم دوبین کور

شد آن تیغ دو سر کو داشت در مشت

برای چشم شرک و شک دو انگشت

سر تیغش به حفظ گنج اسلام

دهانی اژدهایی لشکر آشام

چو لای نفی نوک ذوالفقارش

به گیتی نفی کفر و شرک کارش

سر شمشیر او در صفدری داد

زلای «لافتی الاعلی » یاد

کلامش نایب وحی الاهی

گواه این سخن مه تا به ماهی

لغت فهم زبان هر سخن سنج

طلسم آرای راز نقد هر گنج

وجودش زاولین دم تا به آخر

مبرا از کبایر و ز صغایر

تعالی اله زهی ذات مطهر

که آمد نفس او نفس پیمبر

دو نهر فیض از یک قلزم جود

دو شاخ رحمت از یک اصل موجود

به عینه همچو یک نور و دو دیده

که آن را چشم کوته بین دو دیده

دویی در اسم اما یک مسما

دوبین عاری ز فکر آن معما

پس این شاهد که بودند از دویی دور

که احمد خواند با خویشش ز یک نور

گر این یک نور بر رخ پرده بستی

جهان جاوید در ظلمت نشستی

نخستین نخل باغ ذوالجلالی

بدو خرم ریاض لایزالی

ز اصل و فرع او عالم پدیدار

یکی گل شد یکی برگ و یکی بار

ورای آفرینش مایهٔ او

نموده هر چه جزوی سایهٔ او

کمال عقل تا اینجا برد پی

سخن کاینجا رسانیدم کنم طی



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

حق

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۲۶:۱۵
فایلستان

بزرگوار خدایا به حق آل عبا

به حق خون شهیدان دشت کربلا 

به اشک و آه دل و چشم زینب غمگین

به بی کسی و اسیری عترت یاسین

به آفتاب قیامت شفیعه کبری

به دل شکسته غمگین حضرت زهرا

به حق حجت کبرای شاه تشنه جگر

شهید تیر خدنگ جفا علی اصغر

به آبروی تمام مقربان درت

که بسته اند کمر بهر بندگی ببرت

که امتان نبی را غریق رحمت کن

به شاه راه طریق هدی هدایت کن

برای توشه راه سعادت ازلی

زیاده ساز ولای علی و آل علی

حیدر صف شکن سوار دلیر

برده شمشیر او مهابت شیر

ذوالفقارش چو اژدها خون ریز

هم نبردش نبرده جان به گریز

یافت جانش ز فضل حق نیرو

داد جان قوت دل و بازو

در خیبر به قوت جان کند

آن به نیروی جسم نتوان کند

یافت از آفریدگار جهان

مردی و مردمی و علم و توان

گشت مشهور در جهان به کرم

بود بحر علوم و دین و حکم

خواند او را دلیل جان و خرد

در علم خود و برادر خود

زهره باغ دولتش زهرا

پای بوس کنیز کش جوزا

ثمر آن زهر حسین و حسن

روحشان مشترک میان دو تن

بر روان نبی علیه سلام

اهل بیت و چهار یار عظام

بر حسین و حسن دو پاک نسب

منبع حسن خلق و کان ادب

بر دو عم نبی یکی عباس

وان دگر حمزه مردشوکت و باس

بر روان مهاجر و انصار

دوستان محمد مختار

باد پیوسته نور حق نازل

مؤمنان را نصیب ازو حاصل



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

قرآن

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۲۶:۱۴
فایلستان

صاحب علم لدنی را چه حاجت خط و لفظ

صفحه دل مصحف است آن را که قرآن را از بر است



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

قرآن

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۲۶:۱۳
فایلستان

 دانایان به قرآن‌اند، معتقدان در قرآن‌اند. چون خواهی که باللّه تقرّب کنی، هم بکلام او کن، که کلام او هم ازوست. منه بدأ و الیه یعود، قرآن اصل ایمانست، و اساس معرفت قرآن برهان نبوّت است و معنی رسالت.



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

فلک

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۲۶:۱۲
فایلستان

ای چرخ فلک به مکر و بدسازیها

از نطع دلم ببرده‌ای بازیها

روزی بینی مرا تو بر خوان فلک

سازم چون ماه کاسه پردازیها



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

حق

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۲۶:۱۱
فایلستان

هرچه امروز حاصل ما نیست

طلب آن مکن که فردا نیست

گر در اینجا ندیده ای او را

رؤیت او تو را در اینجا نیست

حق به حق بین که ما چنین دیدیم

دیده ای کان ندید بینا نیست

وانکه حق را به خویشتن بیند

دیده اش بر کمال گویا نیست

هر که گوید که حق به خود بیند

این سعادت ورا مهیا نیست

گر چه آبند قطره و دریا

قطره در وصف همچو دریا نیست



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

حق

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۲۶:۱۰
فایلستان

چون جان تو می‌ستانی چون شکر است مردن

با تو ز جان شیرین شیرینتر است مردن

بردار این طبق را زیرا خلیل حق را

باغ است و آب حیوان گر آذر است مردن

این سر نشان مردن و آن سر نشان زادن

زان سر کسی نمیرد نی زین سر است مردن

بگذار جسم و جان شو رقصان بدان جهان شو

مگریز اگر چه حالی شور و شر است مردن

والله به ذات پاکش نه چرخ گشت خاکش

با قند وصل همچون حلواگر است مردن

از جان چرا گریزیم جان است جان سپردن

وز کان چرا گریزیم کان زر است مردن

چون زین قفس برستی در گلشن است مسکن

چون این صدف شکستی چون گوهر است مردن

چون حق تو را بخواند سوی خودت کشاند

چون جنت است رفتن چون کوثر است مردن

مرگ آینه‌ست و حسنت در آینه درآمد

آیینه بربگوید خوش منظر است مردن

گر مؤمنی و شیرین هم مؤمن است مرگت

ور کافری و تلخی هم کافر است مردن

گر یوسفی و خوبی آیینه‌ات چنان است

ور نی در آن نمایش هم مضطر است مردن

خامش که خوش زبانی چون خضر جاودانی

کز آب زندگانی کور و کر است مردن



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

لا اله الا هو

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۲۶:۰۹
فایلستان

عالم به خروش لا اله الا هوست

عاقل بگمان که دشمنست این یا دوست

دریا به وجود خویش موجی دارد

خس پندارد که این کشاکش با اوست



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

فلک

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۲۶:۰۸
فایلستان

دارم ز جفای فلک آینه گون

وز گردش این سپهر خس پرور دون

از دیده رخی همچو پیاله همه اشک

وز سینه دلی همچو صراحی همه خون



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

نیستان

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۲۶:۰۸
فایلستان

این خشت که بینی دست سر شعرمان بود

این خاک که زیر پایت مثل تو جسم جان بود

این گوشه خرابه شاهان دودمان بود

مانند تو هزاران جانا در این جهان بود

کاری بکن که عمرت بیهوده سر نگردد

در گوشه نیستان باران گوهر نگردد

از صحبت ضعیفان کس باخبر نگردد



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]
فایلستان
مرکز دانلود فایل
نام و نام خانوادگی :
ایمیل:
عنوان پیغام:
پیغام :
تمامی حقوق این وب سایت متعلق به فایلستان است. || طراح قالب avazak.ir