فایلستان

باید گفت که در اطراف ما ارتعاشات و قوای غیر مرئی فراوان وجود دارند که طبیعت بشری هیچکدام از آنها را درک نمی‌کند. شاید موجودات غیر مرئی هم که به حواس ما نمی‌گنجد در این آفرینش وجود داشته باشد.حواس بشری ضعیف است و در شناسائی اغلب چیزها اشتباه می‌کند مثلًا گوش انسانی ارتعاشات هوا را که، پایین تر از ۳۲ دفعه در ثانیه و یا بالاتر از ۳۶۰۰۰باشد، می‌شنود شامه ما همه‌ی بوها را نمی‌تواند تشخیص دهد بینائی ما فقط ارتعاشات اثر را که بین ۳۸۰الی ۷۶۰ تریلیون دفعه در ثانیه است مشاهده می‌کند و می‌دانیم که پائین تر از ۳۸۰ تریلیون دفعه در ثانیه اشعه مادون قرمز و بالاتر از ۷۶۰ تریلیون دفعه در ثانیه، ارتعاشات اشعه ماوراء بنفش قرار دارند و ما تأثیرات این دو اشعه را بر انسان، حیوان و نبات نمی‌توانیم ببینیم. (ص ۱۱۴ اسرار جهان حقیقت)کره زمین با سرعتی معادل یکصدو هفت هزار کیلومتر در فضا حرکت می‌کند و دارای ۱۴ نوع حرکت است.

امام صادق (ع) در صحیح ابی خلف می‌فرماید:

الرؤیا علی ثلاثة وجوه: بشارة من الله للمؤمن و تحذیر من الشیطان و اضغاث احلام

خوابها سه گونه‌اند: مژده‌ای از جانب خدا برای مؤمن، ترسانیدن (یا محزون نمودن) از طرف شیطان و خوابهای باطل و بی‌معنی و یا آنکه تعبیر آنها مشکل باشد.

آنان ذریه تو هستند، آنانیکه نور خالص دارند اصفیای من هستند که مرا اطاعت نموده از معصیت من دوری می‌نمایند و در بهشت من سکونت دارند. و آنانیکه ظلمت بدون نور دارند کفار می‌باشند و آنانیکه نور و ظلمت دارند کسانی هستند که هم اطاعت می‌کنند و هم معصیت ... اگر عذاب شان کنم از عدل من و اگر عفوشان نمایم از فضل من است.

و شبههم بالذر الذی اخرجهم من ظهره و جعلهم علامة علی کثرة ولده و یحتمل ان یکون ما اخرجهم من ظهر و جعل اجسام ذریته دون ارواحهم

فرمود سایه نور، بدنهای نوری بدون ارواح‌. در اشباح نور ممکن است اضافه بیانیه باشد یعنی اشباحی که نور هستند و ممکن است که اضافه لا می‌باشد و مراد از نور، نور ذات حق باشد هکذا قیل. و اشباح جمع شبح- بالتحریک- بمعنای سیاهی انسان یا غیر انسان است که از دور دیده می‌شود.

هر دل که در حظیرۀ حضرت حضور یافت
سرش سریر خود ز سرای سرور یافت
طیار گشت در افق غیب تا ابد
هر کو ازین سرای حوادث عبور یافت

منزلی دیگر است،ره روان را و حالتی دیگر است محبان را،اما تا با شمشیر مجاهدت در راه شریعت کشته نشوی و به آتش محبت سوخته نگردی مسلم نیست که در این باب شروع کنی و نگر تا اعتقاد نکنی که آتش همین چراغست،که تو دانی و بس،که کشتگان حق دیگرانند و کشته‌شدگان خلق دگران، و سوختن بآتش عقوبت دیگر است، و سوختن بآتش محبت دیگر،پیر بزرگوار گفت من چه دانستم که این دود آتش داغ است،من پنداشتم که هر کجا آتشی است چراغ است،من چه دانستم که در دوستی، کشته را گناهست و قاضی خصم را پناهست،من چه دانستم که حیرت بوصال تو طریق است،و ترا او بیش جوید که در تو غریق است.

وانچه مانده در آخر منزل     

ضرب کن در شش و درج میدان

چو بنگر در پی ام ای روزگاری

برشیرین غمی در آشیانی

چو بشکفته درونم زندگانی

دریغا درک این بی آشیانی

تو که نقش درونم خانه بسته

ولی دردا درونم لانه بسته

تو که تاج سر این رهروانی

 چرا دربند این بی همرهانی

فروزان گشته ای در این زمانی

ولی این ناکسان چون سر برانی

بیا با من بگو شرح غمت را

چرا این ناکسان را می کشانی

برو برجو سرو جانم فدایت

بیا فائق پرتو راه پر فشانی

«فائق»«زهراحق بین»

‏‏«‏‏فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعاً بَصِیراً‏‏»‏‏.‏‎‎

زلزلۀ زمین غالباً به خاطر حبس بخارها ـ اعم از اینکه بخار آب یا دخان و یا‏‎ ‎‏از هر دو مختلط باشد ـ واقع می شود. اگر بخارها غلیظ بوده به نحوی که‏‎ ‎‏نتوانند از منافذ و مجاری زمین خارج شوند و یا زمین صاف و محکم بوده و مسامات‏‎ ‎‏و منافذ نداشته باشد و بخارها برای خروج از زمین جمع شوند زلزله به‏‎ ‎‏وقوع می پیوندد.‏به ندرت نیز ممکن است علت وقوع زلزله سقوط سنگ بزرگی یا ریزش قسمتی‏‎ ‎‏از خاک کوه از بالای دره های عمیقی که در باطن و زیر کوههاست باشد که به دنبال آن‏‎ ‎‏هوایی که از راه منافذ به داخل زمین نفوذ پیدا کرده است موج برداشته و زلزله محقق‏‎ ‎‏می شود.‏چشمه از تکثیف بخارهای لطیف حاصل می شود، بخارها در گوشه ای از زمین‏‎ ‎‏اجتماع نموده و اجزاء آن به یکدیگر متصل می شوند و در صورتی که سردی به آنها‏‎ ‎‏برسد به قطرات تبدیل شده و قطرات به یکدیگر متصل گشته و با پیدا شدن منفذ،‏‎ ‎‏چشمه جاری می گردد و اگر مقدار آنها زیاد باشد به گونه ای که زمین گنجایش آنها را‏‎ ‎‏نداشته باشد باعث انشقاق ارض و انفجار عیون می شود.‏اصل بئر و قنات نیز بخارهای برودت پیدا کرده می باشد و چون قدرت شکافتن‏‎ ‎‏زمین را ندارند در صورتی که زمین را بشکافیم به آنها دست پیدا خواهیم کرد.‏