ابزار وبمستر

حق

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۱۸:۴۳
فایلستان

در اول ذکر آرد انس با یار 

در آخر ذکر از انس است و دیدار

چنانکه مرغ تا بیند چمن را

نیارد بستنش آنگه دهن را

شود مرغ حق آن فرزانه سالک 

که با ذکر حق است اندر مسالک

خوش آنگاهی دل از روی تولی

شرف یابد ز انوار تجلی

چگونه مرغ حق ناید به حق حق

چو می بیند جمال حسن مطلق



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

حق

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۱۸:۴۱
فایلستان

آنکه او از جان و دل آگاه بود

رهنمای رهروان راه بود

گفت یک روزی در ایام سفر

می‌شدم در بادیه بی‌پا و سر

کوه و صحرا جملگی پر برف بود

هیچ جا روی زمین خالی نبود

دیدم آنجا در میان ابر و میغ‌

ارزنی می‌ریخت گبری بی‌دریغ‌

گفتمش ای گبر بر گو قول راست‌

دانه بی‌دام پاشیدن چراست‌

گفت مرغان در سواد ابترند

می‌نیابند دانه و بس مضطرند

بهر آن می‌پاشم این ارزن که تا

سیر گردند مرغکان بینوا

حق مگر زین رو به من رحمت کند

در قیامت این بود ما را سند



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

نورحق

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۱۸:۴۱
فایلستان

«اموات» و «حیات»، بلکه فعلیات را، چه کمالات اولی و چه ثوانی، از صقع حق ببین، نه مفصول و فقرائی بسته به او، نه اغنیا. و به تحقیق بگو: او هست. و مبین بلند و پست، بلکه استیفاء حساب موادّ و هیولای مجسّمه را بکن، و ببین که فعلیّت امتداد و فعلیّت قوّه هم، ظلّ نور حق است.



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

نور

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۱۸:۴۰
فایلستان

قمر دارای بیست و هشت منزل است و هر روز، قمر در یک منزل از این منازل می باشد و چون این منازل را طی می کند چهارده منزل کامل در میان ماه و آفتاب واقع می شود. و به تدریج که از آفتاب دور می شود نورش بیشتر می شود تا پس از طی چهارده منزل که در مقابل آفتاب قرار می گیرد و این حالت را بدر گویند و چون از مقابل ماه بگذرد نورش کمتر می شود تا به هلال تبدیل شود. ماه در طی منازل خود هنگامی که از مقابل آفتاب دور و به آن نزدیک می شود نور آن کمتر می شود تا مثل حالت اولیّه همچون چوب خشک خوشه خرما هلالی و قوس دار می شود. و این افزونی و کاهش نور ماه به واسطه حکمت خداوند است که همانا او دانا و آگاه است.



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

نورحق

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۱۸:۴۰
فایلستان

ذره ذره نور حق را جلوه گاهی دیگر است

یک بیک بر وحدت ذاتش گواهی دیگر است

اهل دل بینند در هر ذره از حق جلوه

هر دم ایشان را برخسارش نگاهی دیگر است

دیده حق بین نه بیند غیر حق در هر چه هست

لاجرم او را بهر جا سجده گاهی دیگر است

عاقلان جویند حق را در برون خویشتن

عاشقانرا از درون با دوست راهی دیگر است

مینماید جلوه او در هر چه دارد هستیئی

لیک او را پیش خوبان جلوه گاهی دیگر است

آنچه مطلوبست یک چیزست نزد هر که هست

لیک هر کس را بهر چیزی نگاهی دیگر است

عاشقان را در درون جان ز شوقش نالهاست

هر نفس کایشان زنند آن دود آهی دیگر است

نیست کس را غیر ظل حق پناهی در جهان

گر چه جاهل را گمان کو را پناهی دیگر است

گر غنی را از متاع اینجهان عز است و جاه

بینوا را روز محشر عز و جاهی دیگر است
 



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

نور

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۱۸:۳۹
فایلستان

لیک نور سالکی کز حد گذشت

نور او پر شد بیابانها و دشت

شاهدی‌اش فارغ آمد از شهود

وز تکلفها و جانبازی و جود

نور آن گوهر چو بیرون تافتست

زین تسلسها فراغت یافتست

پس مجو از وی گواه فعل و گفت

که ازو هر دو جهان چون گل شکفت

این گواهی چیست اظهار نهان

خواه قول و خواه فعل و غیر آن

که عرض اظهار سر جوهرست

وصف باقی وین عرض بر معبرست

این نشان زر نماند بر محک

زر بماند نیک نام و بی ز شک

این صلات و این جهاد و این صیام

هم نماند جان بماند نیک‌نام

جان چنین افعال و اقوالی نمود

بر محک امر جوهر را بسود

که اعتقادم راستست اینک گواه

لیک هست اندر گواهان اشتباه

تزکیه باید گواهان را بدان

تزکیش صدقی که موقوفی بدان

حفظ لفظ اندر گواه قولیست

حفظ عهد اندر گواه فعلیست

گر گواه قول کژ گوید ردست

ور گواه فعل کژ پوید ردست

قول و فعل بی‌تناقض بایدت

تا قبول اندر زمان بیش آیدت

سعیکم شتی تناقض اندرید

روز می‌دوزید شب بر می‌درید

پس گواهی با تناقض کی شنود

یا مگر حلمی کند از لطف خود

فعل و قول اظهار سرست و ضمیر

هر دو پیدا می‌کند سر ستیر



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

نور

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۱۸:۳۸
فایلستان

کژزخمه مباش تا توانی

هر زخمه که کژ زنی بمانی

پیر است عروس عیش دنیا

مرگش طلبی اگر ستانی

تا رخ ننمود جمله نور است

چون رخ بنمود شد دخانی

از سیل بلا چو کاه مگریز

در عشق و ولا چو پهلوانی

چون آب روان به هر نباتی

باید که حیات را رسانی



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

انوار

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۱۸:۳۸
فایلستان

نام خداوندی عظیم. جبّار نامدار کریم، قهّار کردگار حکیم. خداوندی که رقم قلم قضاء او بهیچ آب منسوخ نگردد. جبّاری که تیر تقدیر او بسپر هیچ آفریده مندفع نشود، کریمی که فضل عمیم او در هیچ معیار نگنجد، رحیمی که احسان قدیم او هیچ میزان نسنجد. خاطر اگر چه هادی و داهی بود در لمعات انوار سبحات جلال او گمراه شود. شکر اگر چه با طول و عرض بود، در فضل و احسان و طول و امتنان او کوتاه گردد. عقل اگر چه کامل و وافر بود، در دریای علم او غریق گردد. وهم و فهم اگر چه با حدّت و فطنت بود، در انوار جلال و جمال او حریق شود.



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

نور

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۱۸:۳۷
فایلستان

نه هر دل کاشف اسرار «اسرا» ست

نه هر کس محرم راز « فاوحا» ست

نه هر عقلی کند این راه را طی

نه هر دانش به این مقصد برد پی

نه هرکس در مقام «لی مع الله»

به خلوتخانهٔ وحدت برد راه

نه هر کو بر فراز منبر آید

«سلونی» گفتن از وی در خور آید

«سلونی » گفتن از ذاتیست در خور

که شهر علم احمد را بود در

چو گردد شه نهانی خلوت آرای

نه هرکس را در آن خلوت بود جای

چو صحبت با حبیب افتد نهانی

نه هرکس راست راز همزبانی

چو راه گنج خاصان را نمایند

نه بر هرکس که آید در گشایند

چو احمد را تجلی رهنمون شد

نه هر کس را بود روشن که چون شد

کس از یک نور باید با محمد

که روشن گرددش اسرار سرمد

بود نقش نبی نقش نگینش

سراید «لوکشف» نطق یقینش

جهان را طی کند چندی و چونی

کلاهش را طراز آید « سلونی »

به تاج «انما» گردد سرافراز

بدین افسر شود از جمله ممتاز

بر اورنگ خلافت جا دهندش

کنند از «انما» رایت بلندش

ملک بر خوان او باشد مگس ران

بود چرخش بجای سبزی خوان

جهان مهمانسرا، او میهمانش

طفیل آفرینش گرد خوانش

علی عالی‌الشان مقصد کل

به ذیلش جمله را دست توسل

جبین آرای شاهان خاک راهش

حریم قدس روز بارگاهش

ولایش « عروةالوثقی» جهان را

بدو نازش زمین و آسمان را

ز پیشانیش نور وادی طور

جبین و روی او « نور علی نور»

دو انگشتش در خیبر چنان کند

که پشت دست حیرت آسمان کند

سرانگشت ار سوی بالا فشاندی

حصار آسمان را در نشاندی

یقین او ز گرد ظن و شک پاک

گمانش برتر از اوهام و ادراک

رکاب دلدل او طوقی از نور

که گردن را بدان زیور دهد حور

دو نوک تیغ او پرکار داری

ز خطش دور ایمان را حصاری

دو لمعه نوک تیغ او ز یک نور

دوبینان را ازو چشم دوبین کور

شد آن تیغ دو سر کو داشت در مشت

برای چشم شرک و شک دو انگشت

سر تیغش به حفظ گنج اسلام

دهانی اژدهایی لشکر آشام

چو لای نفی نوک ذوالفقارش

به گیتی نفی کفر و شرک کارش

سر شمشیر او در صفدری داد

زلای «لافتی الاعلی » یاد

کلامش نایب وحی الاهی

گواه این سخن مه تا به ماهی

لغت فهم زبان هر سخن سنج

طلسم آرای راز نقد هر گنج

وجودش زاولین دم تا به آخر

مبرا از کبایر و ز صغایر

تعالی اله زهی ذات مطهر

که آمد نفس او نفس پیمبر

دو نهر فیض از یک قلزم جود

دو شاخ رحمت از یک اصل موجود

به عینه همچو یک نور و دو دیده

که آن را چشم کوته بین دو دیده

دویی در اسم اما یک مسما

دوبین عاری ز فکر آن معما

پس این شاهد که بودند از دویی دور

که احمد خواند با خویشش ز یک نور

گر این یک نور بر رخ پرده بستی

جهان جاوید در ظلمت نشستی

نخستین نخل باغ ذوالجلالی

بدو خرم ریاض لایزالی

ز اصل و فرع او عالم پدیدار

یکی گل شد یکی برگ و یکی بار

ورای آفرینش مایهٔ او

نموده هر چه جزوی سایهٔ او

کمال عقل تا اینجا برد پی

سخن کاینجا رسانیدم کنم طی



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

نور

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۱۸:۳۶
فایلستان

تقدیر الهی و حکم ربّانی، آفتاب رخشان هر چند فرو می شود از قومی تا بر ایشان ظلمت آرد، بقومی باز برآید و نور بارد.



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]
فایلستان
مرکز دانلود فایل
نام و نام خانوادگی :
ایمیل:
عنوان پیغام:
پیغام :
تمامی حقوق این وب سایت متعلق به فایلستان است. || طراح قالب avazak.ir