ارکان شناخت
منابع شناخت همانند قلمرو شناخت گسترده است و ارکان شناخت حس و تجربه، عقل، شهود و وحی را دربرمی گیرد.
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]
منابع شناخت همانند قلمرو شناخت گسترده است و ارکان شناخت حس و تجربه، عقل، شهود و وحی را دربرمی گیرد.
متافیزیک دارای سهبخش است: بحث موجودات و عوارض وجود، بررسی مبادی برهانها در علوم نظری و جزئی و سرانجام بحث از موجودات غیرمادی که نه جسماند و نه در اجسام دیگر قرار دارند. به نظر فارابی دانش اولاً موجودات و خصوصیات هستی شناسانۀ اصلی و بنیادین آنها می پردازد؛ ثانیاً به اصول استدلال و علوم نظری فردی می نگرد؛ ثالثاً موجودات غیرمادی را که جسم نیستند و در اجسام دیگر نیز قرار ندارند مورد بررسی قرار می دهد.
علوم ریاضی شامل تقسیم چهارگانۀ علم حساب، هندسه، ستارهشناسی و موسیقی می شد، به هفت نوع تقسیم می شود: حساب (علم العدد)، هندسه، علم مناظر، علم نجوم، موسیقی، علم اثقال و علم حِیل (مکانیک).
علم منطق دارای هشت جزء است: مقولات، عبارت (قوانین سخنان بسیط)، قیاس، برهان، جدل، مغالطه، خطابه و شعر.
علم زبان به هفت بخش مهم تقسیم میشود و ناظر بر قواعد و اصول بنیادی زبان است: ۱. علم الفاظ مفرد؛ ۲. علم الفاظ مرکب؛ ۳. علم قوانین الفاظ مفرد؛ ۴. علم قوانین الفاظ مرکب؛۵. علم قوانین درست نوشتن؛ ۶. علم قوانین درست خواندن؛ ۷. علم قوانین اشعار.
«نقد عقل محض» شرایط امکان یک علم طبیعی عینیتبخش را که ذهن انسان را از پندارهای ماوراء الطبیعه آزاد می سازد تبیین کرد. «نقد عقل عملی» به تبیین این موضوع راه برد که چگونه اشخاص در حالب که ارادهشان را از خلال فراست اخلاقی با قوانین خود نهاده سازگار می کنند، در واقع خود را به نوعی خودآیینی مجهز می کنند. و «نقد قوۀ داوری» به تبیین شرایط عینی لازم برای گونهای تجربۀ زیباشناسانه پرداخت که خود را از هر متن دینی مستقل کرده بود.
کنشهای ارتباطی زبانشناختی چهار داعیۀ اعتبار را پیشفرض می گیرند: ۱. فهمپذیری، یعنی آنچه می گوییم قابل فهم است؛ ۲. صدق، یعنی راست است؛ ۳. درستی، یعنی درست و برحق است و این اظهارات شالودۀ هنجاری دارد و ۴. صداقت، یعنی این اظهارات بیان صادقانۀ احساسات گوینده است.
علم عبارت است از حصول معرفت بر وجود شیء و معرفت بر سبب آن، به گونهای که این معرفت عین صورت پدیدۀ خارجی باشد، به نحوی که خود آن شیء عینی به صورتی غیر از آن صورتی که در ذهن حاصل شده است نباشد.
در مورد چیستی علم و نوع نسبت آن با عالم خارج یا کاشفیت آن از عالم واقع تا کنون مباحث فراوانی طرح شده و حداقل چهار مکتب عمدۀ فکری و فلسفی در این زمینه پدید آمده است. این مکاتب عبارتاند از: مکتب واقعگرایانه، مکتب قراردادی، مکتب ذاتگرایانه و مکتب ابزارگرایانه.