حق
هو الاول والاخر والظاهر والباطن .
که واقع جز ذات و شئون ذاتیه معبر به اسمای حسنی و صفات علیای او نیست([ . هو فی السماء اله وفی الارض اله ]) .
لذا این فریق اهل تحقیق , قائل به حقیقت واحده ذات مظاهرند که همان وحدت واجب الوجود است و حق مساوق وجود است .
وحدت حقه حقیقیه همان وجود صمد حق است و وجوب وجود صمد حق با وحدت مطلقه آن یکی است و این وحدت مطلقه منزه از اطلاق و تقیید است . مطلق است اما نه اطلاق در مقابل تقیید که خود تقیید است .
چشم حق بینش به دیدار فروغ طلعت دل آرای حتی یتبین لهم انه الحق از آیات آفاق و انفس روشن شد , می یابد که چون او حق است همه آثار صنع او حق است , زمین و آسمان حق است , ماه و خورشید و ستارگان حق است , از ذره تا کهکشانها حق است , نظام هستی حق است , دولت او دولت حق است , و رسول او حق است , و کتاب او حق است , بعث و نشور حق است , صراط و میزان حق است , و آنچه را که حق فرمود حق است حق است که سالک در این مقام به اعتباری , سفری من الحق الی الخلق بالحق می کند , چنانکه از آیات آفاق و انفس سفری من الخلق الی الحق کرده است .
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]