یازینب
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۰۹:۴۶
نظرات (0)
دل خونین و چشم پربکاء ای اهل شام
میروم امروز از شهر شما ای اهل شام
خانه آبادان که بنمودید خوب از دوستی
میهمانداری برآل مصطفی ای اهل شام
غیر اشک دیده و خوناب دل دیگر چه بود
در شب و روز از برای ما غذا ای اهل شام
بیوفائی شمااین بس پس از قتل حسین( ع )
دست و پا رنگین نمودید از حنا ای اهل شام
بانوانی را که دربان بود جبریل امین
از جفا دادید در ویرانه جا ای اهل شام
اندر این مدّت که ما را در خرابه جای بود
خاک بستر خشت بودی متکا ای اهل شام
میرویم اینک بچشم اشکبار امّا بود
یک وصیّت آورید او را بجای ای اهل شام
برسر قبر صغیر ما که در غربت بمرد
گاه بگذارید شمعی از وفا ای اهل شام
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]