بیدلی را بیسبب آزرده گیرخاکساری را بخاک اسپرده گیرخستۀ از جور عشقت کشته دان و الهی از عشق رویت مرده گیرگر چنین خواهی کشیدن تیغ غم جانم اندر،تن چو خون افسرده گیر