فضای نمونه یا وصفی
بنابر تفاسیر فلسفی ناظر به باور از احتمال، بجز تفاسیر ناظر به باوری که احتمال را سابجکتیو تفسیر می کنند؛ یعنی تفسیر ذهنی و بینالاذهانی، برای تعیین احتمال، رجوع به یک مجموعه خاص لازم است. این مجموعه که عموما فضای نمونه یا فضای وصفی نامیده می شود،متشکل از اعضایی است که احتمال آنها برابر است و احتمال پدیده یا قضیه موردنظر را می توان بر اساس آنها محاسبه کرد. مثال ساده برای فضای نمونه یا فضای وصفی، مجموعه دو عضوی شیر و خط است که شامل همه حالات ممکنی است که یک سکّه پس از یک بار پرتاب بدان حالت روی زمین قرار می گیرد.
اگر بخواهیم مطابق نظریه کلاسیک احتمال، درباره احتمال شیر آمدن سکّهای که هنوز پرتاب نشده است قضاوت کنیم، می گوییم احتمال حالت مطلوب برابر است با نیمی از احتمال وقوع یک حالت از همه حالاتممکن. وقوع یکی از دو حالتممکن (شیر و خط) یقینی است و مقدار آن را عدد «یک» قرارداد میکنند. بدینترتیب، احتمال شیر آمدن سکّه مزبور برابر با 5/0 است.
نظریه منطقی، احتمال را به قضایا نسبت میدهد و بر آن است که احتمال یک قضیه، درجه نسبی استلزام منطقی میان آن قضیه با قضایای دیگر است، یا به عبارت دقیقتر، احتمال منطقی یک قضیه، درجه خاصی از باور به آن قضیه است که لازمه منطقی درجه خاصی از باور به مقدّمات است. این درجه نیز بر حسب تعداد اعضای فضای نمونه که شامل همه قضایای ممکن بدیل است تعیین میشود. در مثال سکّه، فضای نمونه عبارت است از مجموعهای شامل دو قضیه «سکّه در پرتاب بعدی شیر میآید» و «سکّه در پرتاب بعدی خط می آید» و بدین ترتیب احتمال صدق قضیه نخست برابر با 5/0 است.
احتمال نیز احتمال را به قضایا نسبت می دهد و آن را با مراجعه به معرفتشناختی مجموعهای از قضایای موجهی که صاحب معرفت بدانها باور دارد، محاسبه میکند. این مجموعه ممکن است یقین معرفتشناختی به قضیه «سکّه در پرتاب بعدی یا شیر می آید یا خط»، و یقین به مجموعه همه قواعد منطقی و ریاضی لازم برای استنتاج درجه احتمال قضیه «سکّه در پرتاب بعدی شیر می آید» از قضیه معرفتشناختی مزبور باشد. چنانکه می بینیم قضیه نخست در این مجموعه، قضیهای از نوع منفصله حقیقیه و ناظر به همه حالات ممکن است.
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]