اجل
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۱۵:۴۴
نظرات (0)
چشم طمع پوش تو ای دل از این جهان
پیمانه پر کنیم و چه از پیر و جوان
روزی بعزم صید بصحرا شدم روان
صیاد می دوید که اجل از پی یش دوان
گفتا مرو مرو که ترا مرگ در خفا است
رفتم برطبیب که علاج دلم کنم
طبیب آه کشید و گفت این درد بی دواست
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]