مرگ
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۱۶:۲۸
نظرات (0)
پس از عهد آدم إلی زماننا کسی از مرگ نرست و تو هم نخواهی رست, یعنی: این دردی است بی درمان و جراحتی است بی مرهم, مرحله ایست رفتنی, و گلی است چیدنی, و راهی است دیدنی, و غنچه ای است شکفتنی, و ساغری است شکستنی, و صیدی است رستنی, و جامی است نوشیدنی, و جامه ای است پوشیدنی, و پلی است گذشتنی. کسی از این دام به جُهد نَجَهد, و از این قید به کید نَرَهد. و زینهار ! پند من پدرانه است گوش دار, بیگانگی مورز که در دین برادری, هر که باشی خواهی مردن و هر آنچه داشته باشی خواهی گذاردن.
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]