مطربی دور از این خجستهسرای
کس دو بارش ندیده در یکجای
راست چون بانگش از دهن برخاست
خلق را موی بر بدن برخاست
مرغ ایوان ز هول او بپرید
مغز ما برد و حلق خود بدرید