مرثیه
یا رسول الله امان از امت بیدادگر
هیچ میدانی چه کردند با من از بعدت پدر
یا رسو ل الله نمودند غصب حقم این گروه
روز شب دارم ز ظلم این جماعت چشم تر
عارضم بیکی پدر از سیلی اعدادبین
هست زهرا یت پریشان از غمت شام و سحر
تا تو بودی عزتم بود است ای باب گرام
تا تو رفتی شد انیسم دیدگان بر مطر
یا رسول الله بعد از تو گروه بی حیا
ظلمها کردند چندان با من بی بال وپر
بر زدند آتش بباب خانه ام قوم عدو
بود جایت خال آندم تا ببینی دخترت
نیم جانی داشت در تن ای امین دادگر
گشته ام دلگیر از این دوره ناپایدار
زندگی دیگر نمی خواهم من خونین جگر
بس که کردم از فراقت گریه من روز شبان
بس که مژگان ز هجرت ریخته خون از بصر
قوت من اشک روان گردید هر شام و سحر
تنگ دل از من شدند اهل مدینه سر بسر
من هم ای بابا شدم بی زار از این مردمان
خواهم از حق تا بگیرد جان زارم ای پدر
دهر دون با من ره و رسم عداوت را گشود
خیره گردیده است بر من روزگار بد یسر
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]