هدیه آیینه را بینی مدام!
آوردهاند که در آن وقت که امیر المؤمنین معتز به خلافت نشست هر کس از امرای اطراف به خدمت او هدیهها فرستادند. ابو علی ایّوب که امیر فارس بود در میان هدیههای خویش آینه چینی فرستاد که آن را همتایی نبود در غایت صفا. احمد اسرائیل که وزیر بود بر وی اعتراض کرد، گفت بنده به نزد خلفا هدیهها فرستد چون اسب قیمتی یا غلامان خوب یا کنیزکی صاحب جمال یا سلاحی گران مایه یا جامههای مرتفع. چنان که کسوت ملوک را شاید و اگر از این نباشد باز یا چراغ یا یوز و امثال اینها. تو را چه بر آن داشت که به خدمت او آینه فرستادی؟ احمد ایّوب جواب نوشت که مرا باعث بر فرستادن آینه دو چیز بود: اوّل آن که سخت خوب بود. و دیگر آن که روی امیر المؤمنین عظیم خوب است، خواستم که چون امیر المؤمنین در آینه بنگرد و جمال صورت خود بیند، از بنده خود یاد کند. جوامع الحکایات، باب شانزدهم، از قسم اوّل [ص ۳۱قصص مثنوی]
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]