قصّه آن کر که آمد ز آسیا
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۲۱:۳۶
نظرات (0)
کری از آسیا میآمد. یکی را دید که به سوی آسیا میرسید. با خود قیاس کرد که بخواهد پرسید که از کجا میآیی؟ سلام را فراموش کرد. چو اوّل غلط کرد منْ اوَّله الَی آخره غلط شد. قیاس کرد که بگوید از کجا میآیی بگویم از آسیا. بگوید چند آرد کردی بگویم کیلهای و نیم. بگوید آب نیکو بود بگویم تا اینجا که میان است. او آمد گفت سلامٌ علیک. گفت از آسیا. گفت خاکت بر سر! گفت کیلهای و نیم به جد. میگویدش به ...
ما چو کراّن ناشنیده یک خطاب
هرزه گویان از قیاس خود جواب
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]