حق
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۲۲:۴۵
نظرات (0)
به هفتم چرخ کیوان پاسبان است
ششم برجیس را جای و مکان است
بود پنجم فلک مرّیخ را جای
به چارم آفتاب عالم آرای
سیم زهره دوم جای عطارد
قمر بر چرخ دنیا گشت وارد
زحل را جدی و دلو مشتری باز
به قوس و حوت کرد انجام و آغاز
حمل با عقرب آمد جای بهرام
اسد خورشید را شد جا و آرام
چو زهره ثور و میزان ساخت گوشه
عطارد رفت در جوزا و خوشه
قمر خرچنگ را هم جنس خود دید
ذنب چون رأس شد یک عقده بگزید
قمر را بیست و هشت آمد منازل
شود با آفتاب آنگه مقابل
پس از وی هم چو عرجون قدیم است
ز تقدیر عزیزی کو علیم است
اگر در فکر گردی مرد کامل
هر آیینه که گویی نیست باطل
کلام حق همی ناطق بدین است
که باطل دیدن از ضعف یقین است
وجود پشّه دارد حکمت ای خام
نباشد در وجود تیر و بهرام
منجّم چون ز ایمان بی نصیب است
اثر گوید کزین شکل غریب است
نمی بیند که این چرخ مدوّر
ز حکم و امر حق گشته مسخّر
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]