فتبارک الله احسن الخالقین
روزی در کربلا، وارد کوچهای شدم طفلی که تازه به پا و حرف آمده بود از میان بچهها مرا دید به عربی گفت عمو این کوچه راه خروج ندارد یا چیزی نزدیک به این جمله. من از شنیدن این جمله بفکر رفتم و از شاهکاری استعداد انسان متحیر ماندم( فتبارک الله احسن الخالقین) ذهن این پسر بچه به مجرد دیدن من به چند موضوع به سرعت منتقل شده اول که شخص بزرگ هستم مرتکب عبث نشده بیهدف به این کوچه نیامدهام. دوم اینکه منزل من در این کوچه نیست وگرنه باید او مرا قبلًا نیز به دفعات میدید. سوم اینکه احتمال ندیدن او مرا تصادفی باشد باطل است. چهارم حتماً قصد مرور از این کوچه را دارم و در این محل ناشناس قصد نشستن را ندارم. پنجم اینکه ارشاد یک نفر به منظور جلوگیری از اذیت شدن او مرغوب است و لذا فوراً به نصیحت من اقدام کرد. البته طفل مذکور از دو سه احتمال دیگر غفلت کرد که شاید در این کوچه منزل یکی از دوستانم باشد و یا تازه به این کوچه جهت سکونت منتقل شدهام و امثال آن. بهرحال استعداد انسان بسیار عالی است.
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]