قدر
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۲۷:۲۸
نظرات (0)
کس بی کسی نماند می دان تو این قدر
گر با یکی نسازی آید یکی دیگر
زین خانه گر روم من و خانه تهی کنم
آید یکی دگر چو منی یا زمن بتر
میراث مانده است جهان از هزار قرن
چون شد به زیر خاک پدر شد پسر پدر
تنها نه آدمی حیوان نیز همچنین
ور نی ندیدی تو در آفاق جانور
شب آفتاب اگر برود هم ز بام چرخ
بر جای آفتاب ستارهست یا قمر
گر ترک یک هنر بکند مرد طبع او
مشغول کار دیگر گشت و دگر هنر
زیرا که بردل همه خلقان موکلیست
بی کارشان ندارد و بی بار و بی سفر
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]