حیز طبیعی
قدما نظریهای داشتند که این نظریه امروز دیگر مورد قبول نیست یا لااقل مورد تردید است و آن این است که برای هر عنصری از عناصر و برای هر مرکبی ـ که آن مرکب هر عنصری که بر او غلبه داشته باشد قهرآ حکم همان عنصر را دارد ـ یک مکان و حیز طبیعی قائل بودند. آنها که قائل به چهار عنصر بودند (آب و خاک و هوا و آتش) برای هریک از اینها یک حیز و محل طبیعی قائل بودند، طبق آنچه که معروف است و شنیدهاید که حیز طبیعی خاک مرکز عالم است و حیز طبیعی آب، قسمتی است که محیط بر خاک است و حیز طبیعی هوا محیط بر آب و خاک هر دو است و آتش هم محیط بر هر دو. آنوقت این حرکات رو به پایین آب و خاک و حرکات رو به بالای هوا و آتش را بر همین اساس توجیه میکردند. اینچنین حیز طبیعی برای اشیاء قائل شدن بدون فرض آن افلاک، امکانپذیر نیست، یعنی این امر بر اساس این است که ما مرکز زمین را مرکز عالم بدانیم و محیط افلاک را محیط عالم بدانیم و محیط سطح محدّب فلک اعلی را آخرین حد عالم بشماریم. روی آن حسابها بود که مسأله مکان طبیعی و حیز طبیعی به وجود میآمد.
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]