مرثیه
شیرخوار اصغر من یا ولدی یا ولدی
نورچشم تر من یا ولدی یا ولدی
غنچه اهل تو از سوز عطش گشته کبود
حرمله بر لب عطشان تو رحمی ننمود
رگ خون در عوض شیر بحلق تو گشود
نوگل احمر من یا ولدی یا ولدی
نالهٔ بی کسیم چونکه رسیدت بر گوش
بهر زاری من زار کشیدی تو خروش
گل پژمرده من یا ولدی یا ولدی
غرقه در خون ز لب خشک تو گردیده دلش
نوگل نورس من یا ولدی یاولدی
بود امیدم که هم آوای بمادر باشی
مونس و همدم و همراز بخواهر باشی
شمع محفل شب دامادی اکبر باشی
ای ز جان بهتر من یا ولدی یا ولدی
گل نشکفته من از چه شدی خارخسان
از چه رو رفته ای ای طاهر من سوی جنان
از غمت مادرزارت کشد از سینه فغان
مرغ بی بال و پر من یاولدی یا ولدی
نوک تیر ستم حرمله کردت سیراب
شده دل مادر محزون تو از غصه کباب
خواهران تو همه در غم تو دیده پرآب
ای یگانه گهر من یا ولدی یا ولدی
یوسف من شده از هجر تو مادر محزون
چون ببینم بدن نازکت آغشته بخون
کنم از اشک بصر دشت بلا را جیحون
ای تو نور بصر من یاولدی یا ولدی
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]