آینه
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۴۰:۵۲
نظرات (0)
یک نفر عرب بیابان نشین که چهرهای زشت داشت، آیینهای پیدا کرد. همین که خود را در آن دید (به جای این که به زشتی خود اعتراف کند) آیینه را زشت دانست و آن را پرت کرد و گفت صاحبت حق داشته خود را از شر تو راحت کند! عربی بیابان نشین چشمش به آیینهای که در زبالهدان بود افتاد. چهره خود را در آن دید. اما به سبب زشتی تصویر (به جای این که خود را علت زشتی بداند، از آیینه) به خشم آمد و پرتش کرد و گفت اگر خیری در تو بود این چنین تو را به زباله دانی نمیانداختند!
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]