مرثیه
علی جان خانه عمر را کردی خراب آخر
ز داغت ای پسر کردی دل لیلا کباب آخر
چه سازم از فراقت بعد از این اندر شب و روزان
بگیرم با که انس ای ماه من بر گو جواب آخر
عجب کردی تلافی زحمت شبهای تارم را
عجب ای نوگلم بگرفته ام از تو گلاب آخر
هلا لا خوش رسیدی نیمه با آن طلعت رخشان
غروبت زود بود اندر محاق ای ماهتاب آخر
زدی یک جلوهٔ از غمزده ات بردی دل عالم
بیفکندی بروی عارضت از چه نقاب آخر
جهان را از کمان ابروان یکسر نشان کردی
زدی بر قلب لیلا تیر خود را بی حساب آخر
هزاران حیف از قد چو سرو و عارض ما هست
دریغا زود گردیدی شهید اندر شباب آخر
پسر جان خوابگاهت بود روی فرش دیبائی
کنون بینم که فرش خواب تو گشته تراب آخر
عزیز من چرا از مادرت قطع نظر کردی
چرا در این زمین پر فتن رفتی بخواب آخر
ز جا خیز و بزخم رأس تو ای نوگل مادر
گذارم رحمی این لحظه با چشم پر آب آخر
نخوابیدم سر گهواره ات شب تا سحر جانا
بسی خواندم برای تو علی جان ذکر خواب آخر
امیدم بود چینم بزم شادی از برای تو
ندانستم اجل در قصد تو جانا کمین کرده
ندانستم که سازد کربلا قلبم کباب آخر
فدای کاکل آلوده در خونت شود لیلا
چرا گردیده لبهایت کبود از جرعه آب آخر
ببین از داغ تو عاصی نموده دیدگان دریا
نظر بنما باحوالش تو در روز حساب آخر
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]