مرثیه
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۴۶:۴۶
نظرات (0)
مصیبت ورود به کربلا
فلک کردی خراب از کید عالم پریشان شد
عزیز فاطمه از کینه ات همواره گریان شد
گرفتی تنگ ره را آنچنان بر سبط پیغمبر
که عرش اعظم از تدبیر تو چون بید لرزان شد
شدی برکام بورزاده سفیانی بی دین
ولی حق ز جورت روز و شب در اه و افغان شد
نمودی تیره بر چشم حسین این صبح صادق را
بسان طاهر بشکسته پرافتان و خیزان شد
تمام وحشی و طیر هر یک بساماش سری دارند
مگر فرزند زهرا ای فلک بی سرو سامان شد
گشائی که حسین را در حریم خواص ربانی
به قصد قتل شد جمعی روان با تیغ بران شد
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]