مرثیه
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۴۶:۴۷
نظرات (0)
برای طوف حج چون شد روان آن آیه رحمت
ز نیرنگ فلک غافل چه آن سلطان خوبان شد
سپس دید آنکه خونش اندر آن وادی همی ریزد
روان گردید ز آن وادی ز دیده اشک ریزان شد
عجب از گردش ایام و چرخ واژگون سیرت
چه ظلمی ز اشقیا بر آل پیغمبر نمایان شد
کسی کو بود صاحب خانه گوش ای دوستان دارید
برونش کرد کافر دو سمت دشت و هامونش
ز کینه قوم دون نگذاشتند آن شاه دلخون را
کند اعمال حج اتمام قلب وی هراسان شد
برون شد از مقام قرب تو در هشت ذیحجه
بسوی نینوا با جمله اعوان و یاران شد
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]