حیرت
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۵۰:۴۷
نظرات (0)
آستین بر روی و نقشی در میان افکنده ای
خویشتن پنهان و شوری در جهان افکنده ای
همچنان در غنچه ای و آشوب استیلای عشق
در نهاد بلبل فریادخوان افکنده ای
هر یکی نادیده از رویت نشانی می دهد
پرده بردار ای که خلقی در گمان افکنده ای
هیچ نقاشت نمی بیند که نقشی برکند
وانکه دید از حیرتش کلک از بنان افکنده ای
این دریغم می کشد کافکنده ای اوصاف خویش
در زبان عام و خاصان را زیان افکنده ای
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]