لؤلؤ لالا
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۵۱:۰۸
نظرات (0)
یکی دریاست هستی نطق ساحل
صدف حرف و جواهر دانش دل
به هر موجی هزاران دُرّ شهوار
برون ریزد زنقل و نصّ اخبار
هزاران موج خیزد هر دم از وی
نگردد قطره ای هرگز کم از وی
وجود علم از آن دریای ژرف است
غلاف دُرّ او از صوت و حرف است
معانی چون کند اینجا تنزّل
ضرورت باشد او را از تمثّل
شنیدم من که اندر ماه نیسان
صدف بالا رود از قعر عمّان
زشیب قعر بحر آید برافراز
به روی بحر بنشیند دهن باز
بخاری مرتفع گردد ز دریا
فرو بارد به امر حقّ تعالی
چکد اندر دهانش قطره ای چند
شود بسته دهان او به صد بند
رود تا قعر دریا با دل پر
شود آن قطره باران یکی دُرّ
به قعر اندر رود غوّاص دریا
از آن آرد برون لؤلؤ لالا
تن تو ساحل و هستی چو دریاست
بخارش فیض و باران علم اسماست
خرد غوّاص آن بحر عظیم است
که او را صد جواهر در گلیم است
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]