جهان
کل جهان که چیزی جز اجزاء نیست حکم اجزاء را دارد. جوهر عالم در ذات خود در حال حرکت و پویش متحرک درگذر و سیال است و حقیقت آن چیزی جز پدید آمدن و نابود شدن نیست; زیرا چیزی که جوهرش سیال و گذراست بقا و سیر آن از گذشته; آینده پدید آمدن و نابود شدن است. پس کل عالم که یک پارچه نوشدن و پیدایش است در هر برهه ای از زمان که فرض شود پدید آینده است و در برهه و زمان بعد نابود شونده; زیرا در هر لحظه عالم جدیدی است و دیگر آن عالمِ برهه پیش نیست و عالمِ در این لحظه باز عالمِ لحظه بعدهم نیست. بنابراین جهان عین حرکت و پیدایش است و چون یک حقیقت همیشه نو شونده و پدید آینده است و همه آن از گذشته به آینده سیر می کند نمی توان گفت سلسله جوهریِ جهان به آغازی می رسد که پیش از آن جهانی نبوده و بخشنده مطلق بخشندگی نداشته است. این که به دنبال آغاز و نقطه شروعی برای عالم باشیم بی معناست. جهان به حکم این که یک واحد حرکت است از هر ابتدایی که فرض شود حادث است.
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]