ابزار وبمستر

حق

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۲۹:۲۹
فایلستان

چو ببریدند یکسر جمله اعضاش

جدا کردند از کل جمله اجزاش

چو در باطن تجلی نور حق دید

فدا کرد او سر و زین سر نگردید

اناالحق می‌زد و می‌گفت ای دوست

چو می‌دانم که می‌دانیم نیکوست

ببینم کین تن خاکی به ناسوت

فدا گردد به جان از بهر لاهوت

اگر این را به پیشت هست مقدار

بیامرزش که با من کرد این کار

مناجاتش در آن سروقت این بود

چو صادق بود در دعوی چنین بود

تو را نیز ار بود این استطاعت

که باطن را کنی روشن به طاعت

درون گر پاک داری چون برونت

ز نور حق شود روشن درونت

بنی آدم شوی آنکه مکرم

ز نور حق رسد فیضت دمادم

ز فیض حق درونت جوش گیرد

به زورت عشق در آغوش گیرد

بدانی خویش را آن دم ز معشوق

بر آری نعرهٔ مستی به عیوق

همی گویی انالحق همچو حلاج

ستانی از ملایک در شرف باج



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

حق

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۲۹:۲۸
فایلستان

سیمرغ ‌ پرنده ای است افسانه ای که جایگاه آن کوه قاف است و در اصطلاح عرفا رمز خداوند و ذات واحد مطلق اوست.کوه قاف ‌ جایگاه و مقرّ سیمرغ است و آن عبارتست از حقیقت انسانی که مظهر تامّ آن حقیقت است و هر که به کوه قاف برسد به سیمرغ رسیده است یعنی هر کس به حقیقت انسانی دست یافت به موجب «من عرف نفسه فقد عرف ربه»به حقّ واصل می شود و شناخت حق برای کسی میسّر می گردد که: «من رآنی فقد رأی  الحق»



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

حق

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۲۹:۲۸
فایلستان

موازین مختلف است: نفس و روح را میزانی است و قلب و عقل را میزانی، و معرفت و سر را میزانی.

نفس و روح را میزان امر و نهی است، و هر دو کفه آن کتاب و سنت. قلب و عقل را میزان ثواب است، و هر دو کفه آن وعد و وعید است. معرفت و سر را میزان رضا است، و هر دو کفه آن هرب و طلب. هرب از دنیا بگریختن است، و در عقبی آویختن، و طلب عقبی بگذاشتن است، و مولی را جستن. همه چیزی تا نجویی نیابی، و حق را تا نیابی نجویی.



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

حق

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۲۹:۲۷
فایلستان

شد روان از خیمه بر چرخ بلند

خصم در غوغا و شه رفته ز هوش

کآمد او را نالۀ خواهر بگوش

کای امیر کاروان کربلا

کوفیان بر غارت ما زد صلا

دیده بگشا سیل لشگر بین بدشت

دستگیری کن که آب از سرگذشت

غنچه های بوستان بوتراب

رفت بر باد و گلستان شد خراب

شه چو بشنید این صدای جانگداز

غیرت الله چشم حق بین کرد باز

بی محابا رو سوی لشگر نهاد

پای رفتارش نماند و سر نهاد

چون نشست از پا خدیو مستطاب

کرد با کافردلان روی عتاب

کای گروه کفر کیش و بد نهاد

گر شما را نیست بیمی از معاد

هین بیاد آرید از احساب خویش

رسم احراز عرب گیرید پیش

خون من گر بر شما آمد مباح

نیست این مشت عقایل را جناح

باز گردید ای گروه عهد سست

هین فرو ریزید خون من نخست

شمر دون با خیل لشگر زان عتاب

کرد روی سوی خدیو مستطاب

شد فضال آسمان نیلی ز گرد

کس نشد واقف که او با شه چه کرد

کاخ گردون را چو خون از سرگذشت

فاش شد که خنجر از خنجر گذشت

از فلک بر سر زنان روح الامین

بر زمین آمد بصد شور و حنین

گاه بر چپ میدوید و گه براست

کای گروه این نور چشم مصطفی است

ایستاده بر سر اینک جدّ او

چشم حسرت بر نهال قدّ او

ترسم از آهی جهان بر هم زند

آتش اندر مزرغ آدم زند

ای ذبیح عشق ای زاد خلیل

ای فدایت صد هزاران جبرئیل

بی تو فرگاه نبوت شد بیاد

خاک عالم بر سر جبریل باد

بضعۀ زهرا بصد فریاد و آه

پابرهنه تاخت سوی حربگاه

دید جسمی در میان خون نگون

قاتلان آورده بر وی روز خون

غیرت الله نالۀ چون رعد کرد

تو ستاده میکنی بر وی نگاه

زان سپس با لشگر کین با عتاب

کرد آن بانوی باغیرت خطاب

کاین حسین است ای گروه بیوفا

وارث حیدر سلیل مصطفی

خون او خون خداوند ودود

گر نبود آنخون خداوندی نبود



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

نورحق

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۲۹:۲۶
فایلستان

چو آیات است روشن گشته از ذات

نگردد ذات او روشن ز آیات

همه عالم به نور اوست پیدا

کجا او گردد از عالم هویدا

نگنجد نور ذات اندر مظاهر

که سبحات جلالش هست قاهر

رها کن عقل را با حق همی باش

که تاب خور ندارد چشم خفاش

در آن موضع که نور حق دلیل است

چه جای گفتگوی جبرئیل است

فرشته گرچه دارد قرب درگاه

نگنجد در مقام «لی مع الله»

چو نور او ملک را پر بسوزد

خرد را جمله پا و سر بسوزد

بود نور خرد در ذات انور

به سان چشم سر در چشمه خور

چو مبصر با بصر نزدیک گردد

بصر ز ادراک آن تاریک گردد

سیاهی گر بدانی نور ذات است

به تاریکی درون آب حیات است

سیه جز قابض نور بصر نیست

نظر بگذار کین جای نظر نیست

چه نسبت خاک را با عالم پاک

که ادراک است عجز از درک ادراک

سیه رویی ز ممکن در دو عالم

جدا هرگز نشد والله اعلم

چه می‌گویم که هست این نکته باریک

شب روشن میان روز تاریک

در این مشهد که انوار تجلی است

سخن دارم ولی نا گفتن اولی است



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

فلک

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۲۹:۲۵
فایلستان

دل ما گشته است دلبر ما

گل ما بی حد است و شکّر ما

ما همیشه میان گل شکریم

زان دل ما قوی است در بر ما

زهره باشد حوادث فلکی

گر بگردد به گرد لشکرما

ما به پری پریم سوی فلک

زانکه اصلی است اصل گوهر ما



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

نورحق

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۲۹:۲۵
فایلستان

گفتی شکار گیرم رفتی شکار گشتی

گفتی قرار یابم خود بی‌قرار گشتی

خضرت چرا نخوانم کآب حیات خوردی

پیشت چرا نمیرم چون یار یار گشتی

فاروق چون نباشی چون از فراق رستی

صدیق چون نباشی چون یار غار گشتی

اکنون تو شهریاری کو را غلام گشتی

اکنون شگرف و زفتی کز غم نزار گشتی

هم گلشنش بدیدی صد گونه گل بچیدی

هم سنبلش بسودی هم لاله زار گشتی

ای چشمش الله الله خود خفته می‌زدی ره

اکنون نعوذبالله چون پرخمار گشتی

آنگه فقیر بودی بس خرقه‌ها ربودی

پس وای بر فقیران چون ذوالفقار گشتی

هین بیخ مرگ برکن زیرا که نفخ صوری

گردن بزن خزان را چون نوبهار گشتی

از رستخیز ایمن چون رستخیز نقدی

هم از حساب رستی چون بی‌شمار گشتی

از نان شدی تو فارغ چون ماهیان دریا

وز آب فارغی هم چون سوسمار گشتی

ای جان چون فرشته از نور حق سرشته

هم ز اختیار رسته نک اختیار گشتی

غم را شکار بودی بی‌کردگار بودی

چون کردگار گشتی باکردگار گشتی

گر خون خلق ریزی ور با فلک ستیزی

عذرت عذار خواهد چون گلعذار گشتی

نازت رسد ازیرا زیبا و نازنینی

کبرت رسدهمی زان چون از کبار گشتی

باش از در معانی در حلقه خموشان

در گوش‌ها اگر چه چون گوشوار گشتی



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

حق

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۲۹:۲۴
فایلستان

هو الاول والاخر والظاهر والباطن .

که واقع جز ذات و شئون ذاتیه معبر به اسمای حسنی و صفات علیای او نیست([ . هو فی السماء اله وفی الارض اله ]) .

لذا این فریق اهل تحقیق , قائل به حقیقت واحده ذات مظاهرند که همان وحدت واجب الوجود است و حق مساوق وجود است .

وحدت حقه حقیقیه همان وجود صمد حق است و وجوب وجود صمد حق با وحدت مطلقه آن یکی است و این وحدت مطلقه منزه از اطلاق و تقیید است . مطلق است اما نه اطلاق در مقابل تقیید که خود تقیید است .

چشم حق بینش به دیدار فروغ طلعت دل آرای حتی یتبین لهم انه الحق از آیات آفاق و انفس روشن شد , می یابد که چون او حق است همه آثار صنع او حق است , زمین و آسمان حق است , ماه و خورشید و ستارگان حق است , از ذره تا کهکشانها حق است , نظام هستی حق است , دولت او دولت حق است , و رسول او حق است , و کتاب او حق است , بعث و نشور حق است , صراط و میزان حق است , و آنچه را که حق فرمود حق است حق است که سالک در این مقام به اعتباری , سفری من الحق الی الخلق بالحق می کند , چنانکه از آیات آفاق و انفس سفری من الخلق الی الحق کرده است .



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

حق

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۲۹:۲۳
فایلستان

  بسم الله الرحمن الرحیم

خداوندا  به حق حُسنِ یس

به حقِّ سورۀ وَاللّیل و وَالتّین

نسوزانی مرا در قَعرِ سجّین

اَغِثنی یا غِیاثَ المُستَغیثین

تو ستّارُ العیوب کُن فَکانی

تو خلّاقِ زمین و آسمانی

تو رزّاقِ جمیعِ انس و جانی

اغثنی یا غیاث المستغیثین

به حقِّ حُرمتِ عرش مجیدت

به حقِّ حُرمتِ ذاتِ کریمت

به حقِّ اسمِ رحمان رحیمت

اغثنی یا غیاث المستغیثین

به حقِّ جنّت و حورانِ جن 

به حقِّ طوبی وغِلمانِ جنّت

به حقِّ خوبیِ رضوانِ جنّت 

اغثنی یا غیاث المستغیثین

به حقِّ حضرتِ جبریل یا ربّ 

به حقِّ قُرب میکائیل یا ربّ

به حقِّ سورۀ تنزیل یا ربّ

اغثنی یا غیاث المستغیثین

به حقِّ صورِ اسرافیل یا ربّ   

به حقِّ زُهد میکائیل یا ربّ

به حقِّ لوحِ عزرائیل یاربّ 

 اغثنی یا غیاث المستغیثین

به حقِّ آدم و هم نوح و اسحاق 

به حقِّ یوسف و یعقوب مشتاق

به حقِّ لوط و ابراهیم و الیاس     

اغثنی یا غیاث المستغیثین

به حقِّ زکرّیا، اَرّه بر سَر                

به حقِّ حضرتِ یحیایِ اکبر

به حقِّ عیسی و زهد مکرّر            

اغثنی یا غیاث المستغیثین

به حقِ حضرتِ شُعیب یا ربّ                    

به رویم در گشا از غیب یا ربّ

به حقِّ آیۀ لارَیب، یا ربّ                      

اغثنی یا غیاث المستغیثین

به حقِّ صابرِ تمکین و احسان         

به حقِّ مبتلایِ دَرد کِرمان(حضرت ایوب)

به حقِّ خاتم و تختِ سلیمان              

اغثنی یا غیاث المستغیثین

به حقِّ خضر و هم الیاس یا ربّ         

به حقِّ غوث و هم غیّاث یا ربّ

به حقِّ سورۀ وَالنّاس یا ربّ               

اغثنی یا غیاث المستغیثین

به حقِّ ذاتِ پاکِ حَیِّ سُبحان              

به حقِّ جملۀ آیاتِ قرآن

به حقِّ موسی و هم آلِ عمران             

اغثنی یا غیاث المستغیثین

به حقِّ مصطفی یعنی محمّد          

به حقِّ مرتضی داماد احمد

مناجاتم مگردان هیج جا ردّ         

اغثنی یا غیاث المستغیثین

خداوندا به اعزاز امامان                   

مرا نومید از لطفت مگردان

مرا بخشا ز لطف ای حّی و رحمان    

اغثنی یا غیاث المستغیثین

به حقِّ مرتضی آن شاهِ اَنور   

که هست او ساقی اندر حوضِ کوثر

امیر المومنین آن شیرِ داور                 

اغثنی یا غیاث المستغیثین

به حقِّ فاطمه خاتونِ جنّت                   

بگیرد دست ها روز قیامت

بکن بر ما نظر با چشمِ رحمت    

اغثنی یا غیاث المستغیثین

به حقِّ شاه حسن، آن شارب سَمّ   

 که لطفت بی  حداست و طاعتم کم

دو چشمانم بُوَد از گریه پُر نَم                 

اغثنی یا غیاث المستغیثین

به حقِّ حُرمتِ شاهِ شهیدان           

حسین آن پادشاهِ اهلِ ایمان

مگردانم به روز حشر حیران         

 اغثنی یا غیاث المستغیثین

به حقِّ بانویِ ماهِ دو 

نما از مرحمت رحمی به حالم

کجا رو آورم، آشفته حالم                     

اغثنی یا غیاث المستغیثین

به زین العابدین آن شاهِ غمگین         

که باشد او ز نسل آل یاسین

خدایا رحم کن بر حالِ مسکین             

اغثنی یا غیاث المستغیثین

به حقِّ باقر و علم و کمالش                

به حقِّ رفعت و شأن و جلالش

به ماهِ رویِ تابان و جمالش                 

اغثنی یا غیاث المستغیثین

به حقِّ جعفرِ صادق، الها                  

به رویِ ما،دری از غیب بگشا

که مسکین و فقیر و بی سر و پا         

اغثنی یا غیاث المستغیثین

به حقِّ حضرتِ موسّیِ کاظم         

که از شَرِّ بَدانم ساز سالم

منم مسکین و داد از دستِ ظالم               

 اغثنی یا غیاث المستغیثین

به حقِّ شه علی موسَی الّرضائی           

که دَردم را نماید او شفائی

ندارم غیرِ در گاهِ تو راهی                        

 اغثنی یا غیاث المستغیثین

به حقِّ شه تقی آن شاهِ کونین            

به حقِّ شه نقی آن نورِ عینین

به حقِّ نورِ آن هر دو امامین                     

اغثنی یا غیاث المستغیثین 

به حقِّ عسکریّ آن شاهِ مطلق             

که باشد باب بر آن حجّتِ حقّ

که حاجت مَرا بَرده تو رونق                       

 اغثنی یا غیاث المستغیثین

به حقِّ مَهدی ای خلّاقِ معبود               

نداریم غیر دیدارش چو مقصود

به لطفِ خود بَرآری حاجتم زود                 

اغثنی یا غیاث المستغیثین

تو یا رب پادشاهی، بی نظیری                 

 تو یا رب عاجزان را دستگیری

منم عاجز خدا دستم بگیری                      

 اغثنی یا غیاث المستغیثین

خدایا رحم کن برحالِ زارم                       

که مسکین و فقیر و هم فِکارم

اُمید عفو از فضلِ تو دارم                             

اغثنی یا غیاث المستغیثین

منم بی چاره یارب، دل ملولم                    

 به هر جائی که رفتم نا قبولم

ز لطفِ خود نما یارب قبولم                         

 اغثنی یا غیاث المستغیثین

ضعیف و مُضطَر و هم شرمسارم                   

 اِلهی رو به درگاهِ که آرم؟

اُمید بخشش از فضلِ تو دارم                       

 اغثنی یا غیاث المستغیثین 

اغثنی یا غیاث المستغیثین 



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

حق

۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۲۹:۲۲
فایلستان

۱.احسن الی المسی تسده

هر که بد کرد با خود کرد تو نکویی کن و از آن بگذر
نیکویی کن به بد کننده ی خویش کز نکویی شوی بر او مهم تر

۲.ومن کلامه،ادب المرء خیر من ذهبت

ادب آموز و مال را بگذار زینت مرد باشد از ادبش
نزد ارباب دین و دانش هست ادب مرد بهتر از ذهبش

۳.اخوان هذا الز‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍مان جواسیس العیوب

دوست مشمار آن جماعت را که به تو یارو آشنا باشند
دوستان و برادران زمان جمله جاسوس عیبها باشند

۴.و من کلامه بشر نفسک بالظفر بعدا لصبر

در همه کار صبرباید کرد که بود صبر از همه بهتر
مژده ده نفس خویش را آخر که پس از صبر میرسی به ظفر

۵.توکل علی الله یکفیک

تکیه بر کار روزگار مکن تا نسازد ز عمر بیزارت
رو توکل به حضرت حق کن تا کفایت کند همه کارت

۶.و من کلامه (ع)،تاکید الموده فی الحرمه

با همه مردان به حرمت باش تا بدارند جمله حرمت تو
حرمت دوست را نگه می دار تا مؤکد شود محبت تو

۷.ثبات الملک با لعدل

ملک اگربایدت عدالت کن هست وابسته ذات ملک به عدل
ملک ویران شود ز بی عدلی بود آری ثبات ملک به عدل

۸.و من کلامه:ثواب الاخره خیر من نعیم الدنیا

در جهان کار آخرت می کن بایدت گر ثواب روز جزا
زان که باشد ثواب آن دنیی بهتر از جمله نعمت دنیا

۹.جمال المرء فی الحلم

بردباری خوش است مردم را کارها را مدار بر حلب است
خواری آمد نتیجه ی سبکی زینت و زیب مرد درحلب است

۱۰.و من کلامه ،جلیس السوء شیطان

در جهان همنشین نیک طلب بهره ور شو ز صحبت نیکان
دور از همنشین بد می باش که بود همنشین بد شیطان

۱۱.حلی الرجال،الادب

به حلی ادب محلی شو ازلباس ادب مشو عریان
سرور اولیا چنین فرمود که ادب هست زیور مردان

۱۲.من کلامه حرم الوفاء علی من لا اصل له

در وفا اصل را بسی دخل است بشنو این را که دارد اصل تمام
هر که بد اصل و بد نهاد بود هست بروی وفای اصل حرام

۱۳.من کلامه ،خف الله تامن من غیره

هر که او از خدای می ترسد می نترسد ز کافر و مؤمن
از خداوند ذو الجلال بترس تا از غیر خدا شوی ایمن
۱۴.خیر الاصحاب من یدلک علی الخیر

ببر از دوستان بی ایمان که تو را می برند جانب دیر
بهترین مصاحبان ان است که دلالت کند تو را بر خیر

۱۵.من کلامه(ع)،خالف نفسک تسترح
تابع نفس هر که شد به یقین می کشد در جهان بسی محنت
کار جز بر خلاف نفس مکن تا بیایی فراغت و راحت
۱۶.من کلامه (ع)،خلیل المرء دلیل عقله

خرد و عقل هرکسی به جهان شود از دوستار او معلوم
یار نیکو گزین که می گردد عقل هر کس زیار او معلوم

۱۷.دواء القلب،الرضا،بالقضاء

هر که دارد ز دهر درد دلی چاره اش صبروانقیاد ورضاست
سخن مرتضی علی این است درد دل زادوا رضا به قضاست

۱۸.من کلامه (ع)،دار من جفاک تخجیلا
تا توانی به کس جفا نکنی کز جفا نیست جز جفا حاصل
با جفا کار خود مدارا کن تا شود از جفای خویش خجل

۱۹.ذنب واحد کثیر،والف طاعه قلیل

تا توانی دلابه طاعت کوش طاعت کردگار مغتنم است
یک گنه مرد را بود بسیار طاعت ار باشدش هزارکم است

۲۰.رویه الحبیب جلاء العین

چون ز نادیدن رخ یار است موجب ضعف و بی جلایی چشم
از رخش دیده برمدارکه هست دیدن دوست روشنایی چشم

۲۱. رتبه العلم اعلی الرتب

صاحب علم راست مرتبه ای که به تعریف می نیاید راست
رتبه ی علم را شه مردان گفت بالاترین مرتبه هاست

۲۲.و من کلامه (ع)،زیاره الحبیب اطراء المحبه

پرستش دوستان کندهمه وقت هر که او قدر دوستان داند
رفتن دوستان به دیدن دوست دوستی را زیاده گرداند

۲۳.زینه الباطن خیرمن زینه الظاهر

باطن خویش را مزین ساز ظاهر خود چه می کنی طاهر
زینت باطن از سر تحقیق بهتر از زیب و زینت ظاهر

۲۴.و من کلامه ،سیره المرء تنبی عن سریرته

آنچه درباطن کسی مخفیست زود ظاهر شود ز سیرت او
چون خبر میدهد به قول امیر سیرت مرد از سیرت او

۲۵.و من کلامه (ع)،شرط الالفه ترک الکلفه

گر تو را میل الفت است به کس تابعش باش تا شود الفت
بگذراز کلفت گذشته که هست شرط الفت گذشتن از کلفت

۲۶.صمت الجاهل ستره

جاهلان را خموش باید بود تا نگردد عیوبشان ظاهر
خامشی در زمانه جاهل را پوشش عیب او شود آخر

۲۷.ومن کلامه ،صاحب الاخیار،تامن من الاشجار

هر که خواهد در امان باشد نیکوان را کند مصاحب و یار
با کسان نکو مصاحب شو تاشوی ایمن از همه اشرار

۲۸.و من کلامه،ضیاء القلب من اکل الحلال

گر تو روشندلی حرام مخور باشد از خوردن حرام،وبال
دایما لقمه ی حلال طلب هست روشندلی زاکل حلال

۲۹.طال عمر من قصر تعبه

درزمانه چه عمرخواهدداشت؟ بر دل آن را که صد علم باشد
عمر آن کس دراز خواهد بود که ورا رنج و غصه کم باشد

۳۰.و من کلامه(ع)،طاعه العدو هلاک

هر که فرمان خصم خویش برد حال او در جهان چه سان باشد
آدمی را اطاعت دشمن بی تکلف هلاک جان باشد

۳۱.ظل عمر الظالم قصیر

ظل ظالم بسی نخواهد بود ور بود خود به جای ظل الله
سایه اش را مکن پناه که هست سایه سی عمر ظالمان کوتاه
۳۲.و من کلامه (ع)،عسر المرء مقدمه الیسر

هر که را حال او پریشان است رفع خواهد شد آن پریشانی
مرد را در جهان پر غم و درد بعد دشواری است آسانی

۳۳.غدرک من دلک علی الاسائه

از فریب کسان مشو غافل گر تو مرد بهوش و با خردی
می فریبد تو را یقین آن کس که دلالت همی کند به بدی

۳۴.و من کلامه،فطنه المرء یدل علی اصله

هرکه را نیست طبع وذات وخرد هست گویا قصور در قصرش
مرد را زیرکی و خوش طبعی شاهد است و دلیل بر اصلش

۳۵.قول المرء یخبر عما فی قلبه

می توان فهم کرد در انسان از بد و نیک آنچه حاصل اوست
زان که قول وحدیث هرمردی هست مخبراز آنچه در دل اوست

۳۶.و من کلامه،لین الکلام قید القلوب

تا توانی سخن درشت مگو تا نمایی به چشم مردم خوب
سخن نرم گو با مردم سخن نرم هست قید قلوب
۳۷.نور قبرک بالصلوه فی الظلم

تابه کی خفته ای؟شبی برخیز از گناهان خویشتن یاد آر
قبر خود را زنور روشن ساز به نماز و نیازدرشب وتار
۳۸.و من کلامه،ویل لمن ساء خلقه وقبح خلقه

خلق نیکو و خلقت نیکو ز آتش آن جهان کند دورت
وای آن کس که درجهان بودش بدی خلق و زشتی صورت

۳۹.هیهات من نصیحه العدو

نیک خواهی نیاید از اعداء بشنو این نکته را به وجه حسن
دشمنت گر نصیحتی بکند دور باش از نصیحت دشمن

۴۰.یاتیک ما قدر لک
کرم ولطف حضرت حق بین که نگیرد تو را به تقصیرت
به تو خواهد رسید آخر کار آنچه حق کرده است تقدیرت

​​​​



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]
فایلستان
مرکز دانلود فایل
نام و نام خانوادگی :
ایمیل:
عنوان پیغام:
پیغام :
تمامی حقوق این وب سایت متعلق به فایلستان است. || طراح قالب avazak.ir