وبلاگ رایگان دانلود فیلم و سریال رایگان ساخت وبلاگ رایگان
حذف در پنل کاربری [X]
فايلستان

ابزار وبمستر

أنا الشمس

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۹:۳۳:۳۸
فايلستان

در تنگناى ظلمت هستى چه مانده ام

تا كى چو كرم پيله همه گرد خود تنم

خيزم سر از دريچه عالم برون كنم

باشد كه آفتاب درآيد به روزنم

چون پيش آفتاب شوم محو، ذرّهوار

معذور باشم و ز أنا الشمس دم زنم

چون جمع شد وجود من از جمع و تفرقه

مطلق بود وجود من ار چه معيّنم



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

بقاء بالله

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۹:۳۳:۳۸
فايلستان

﴿و السابقون السابقون اولئك المقرّبون و سابقون كاملان واصلى هستند كه به مقام بقاء بالله رسيده اند و حق را در هر چيزى مشاهده مى كنند و موجودات را همان طور كه هست مى بينند و مى دانند زيرا ﴿على الاعراف رجال يعرفون كلاًّ  بسيماهم﴾﴿و السابقون السابقون اولئك المقرّبونو سابقون كاملان واصلى هستند كه به مقام بقاء بالله رسيده اند و حق را در هر چيزى مشاهده مى كنند و موجودات را همان طور كه هست مى بينند و مى دانند زيرا ﴿على الاعراف رجال يعرفون كلاًّ  بسيماهم﴾.



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

نورحق

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۹:۳۳:۳۷
فايلستان

عالمي را از عمارت پاي در گل رفته است

وسعت از دست و دل مردم به منزل رفته است

مي شود زنجير پا عقل فلك پرواز را

كوچه راهي را كه مجنون با سلاسل رفته است

آتش سوزنده و خاك فراموشان يكي است

تا سپند بي قرار من ز محفل رفته است

مي كشد ميدان كه دريا را در آغوش آورد

موج ما گاهي گر از دريا به ساحل رفته است

پيش بينا نور حق روشنترست از آفتاب

بي بصيرت آن كه دنبال دلايل رفته است

هر چه جز آزادگي، بارست بر آزادگان

چون صنوبر زير بار يك جهان دل رفته است؟

صد بيابان از حريم كعبه افتاده است دور

هر كه در راه طلب يك گام غافل رفته است



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

حق

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۹:۳۳:۳۶
فايلستان

جانهاي ايشان از كدورت بشريت آزاد گشته است و از آفت نفس صافي شده و از هوي خلاص يافته تا اندر صف اول و درجهٔ اعلي با حق بياراميده‌اند و از غير وي اندر رميده.



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

اللَّه

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۹:۳۳:۳۵
فايلستان

گستراننده و بخشنده و رساننده روزي اللَّه تعالي است آن را كه خواهد چنانك خواهد رساند تو بر قدر وسع خويش انفاق باز مگير.



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

حق

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۹:۳۳:۳۵
فايلستان

اندر حقيقت توحيد، بنده را هيچ نعت درست نيايد؛ از آن‌چه نعوت خلق مر ايشان را دايم نيست و نعت خلق به‌جز رسم نيست؛ كه نعت وي باقي نبود و مُلك و فعل حق باشد. پس به‌حقيقت از آن حق باشد .



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

حق

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۹:۳۳:۳۴
فايلستان

هر چند كه بلبلان گزينند

مرغان دگر خمش نشينند

خود گير كه خرمني ندارند

نه از خرمن فقر دانه چينند

از حلقه برون نه‌ايم ما نيز

هر چند كه آن شهان نگينند

گر ولوله مرا نخواهند

از بهر چه كارم آفرينند

شيرين و ترش مراد شاهست

دو ديگ نهاده بهر اينند

بايست بود ترش به مطبخ

چون مخموران بدان رهينند

هر حالت ما غذاي قوميست

زين اغذيه غيبيان سمينند

مرغان ضمير از آسمانند

روزي دو سه بسته زمينند

زانشان ز فلك گسيل كردند

هر چند ستارگان دينند

تا قدر وصال حق بدانند

تا درد فراق حق بينند

بر خاك قراضه گر بريزند

آن را نهلند و برگزينند



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

حق

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۹:۳۳:۳۴
فايلستان

آن را كه بلطف خويش حق بگزيند

بر باطن او گرد جفا ننشيند

نيك و بد اغيار ز دل بر چيند

در هر چه كند نظاره حق بيند



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

حق

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۹:۳۳:۳۳
فايلستان

به‌گردون تيره ابري بامدادان برشد از دريا

جواهر خيز وگوهرريز وگوهربيز وگوهرزا

چو چشم اهرمن خيره چو روي زنگيان تيره

شده‌گفتي همه چيره به مغزش علت سودا

شبه‌گون چون شب غاسق‌گرفته چون دل عاشق

به اشك ديدهٔ وامق به رنگ طرهٔ عذرا

تنش با قير آلوده دلش از شير آموده

برون پر سرمهٔ سوده درون پر لؤلؤ لالا

به دل‌گلشن به تن زندان‌گهي‌گريان‌گهي خندان

چو در بزم طرب رندان ز شور نشوهٔ صهبا

و يا در تيره چه بيژن نهفته چهرهٔ روشن

و يا روشن‌گهر بهمن شده دركام اژدرها

لب غنچه رخ لاله برون آورده تبخاله

ز بس باران از آن ژاله به طرف‌گلشن و صحرا

ز فيض او دميده‌گل شميده طرهٔ سنبل

كشيده از طرب بلبل به شاخ سرخ‌گل آوا

عذارگل خراشيده خط ريحان تراشيده

ز بس الماس پاشيده به باغ از ژالهٔ بيضا

ازو اطراف خارستان شده يكسر بهارستان

وزو رشك نگارستان زمين از لالهٔ حمرا

فكنده بر سمن سايه دمن را داده سرمايه

چمن زو غرق پيرايه چو رنگين شاهدي رعنا

ز بيمش مرغ جان پرد ز سهمش زهره‌ها درد

چو او چون اژدها غرد و يا چون ددكشد آوا

خروشد هردم ازگردون‌كه پوشد برتن هامون

ز سنبل‌كسوت اكسون ز لاله خلعت ديبا

فشاند بر چمن ژاله دماند از دمن لاله

چنان از دل‌كشد ناله‌كه سعد از فرقت اسما

كنون از فيض او بستان نمايد ازگل و ريحان

به رنگ چهرهٔ غلمان به بوي طرهٔ حورا

چمن از سرو و سيسنبر همال خلخ وكشمر

دمن از لاله و عبهر طراز و تبت و يغما

ز بس‌گلهاي‌گوناگون چمن چون صحف انگليون

توگويي فرش سقلاطون صباگسترده در مرعي

ز بس خوبان فرخ رخ‌گلستان غيرت خلخ

همه‌چون نوش در پاسخ همه‌چون سيم‌در سيما

ز بس لاله ز بس نسرين دمن رنگين چمن مشكين‌

ز بوي آن ز رنگ اين هوا دلكش زمين زيبا

گل از باد وزان لرزان وزان مشك ختن ارزان

بلي نبود شگفت ارزان‌كساد عنبر سارا

ز فر لاله و سوسن ز نور نور و نسترن

دمن چون وادي ايمن چمن چون سينهٔ سينا

چه درهامون چه دربستان‌صف‌اندرصف‌گل‌وريحان

ز يك سو لالهٔ نعمان ز يك سو نرگس شهلا

توگويي اهل يك‌كشور برهنه پا برهنه سر

چمان در خشكسال اندر به هامون بهر استسقا

چمن از فر فروردين چنان نازان به دشت چين

كه طوس از فر شاه دين برين نه‌گنبد خضرا

هژبر بيشهٔ امكان نهنگ لجهٔ ايمان

ولي ايزد منان علي عالي اعلا

امام ثامن ضامن حريمش چون حرم آمن

زمين از حزم او ساكن سپهر از عزم او پويا

نهال باغ عليين بهار مرغزار دين

نسيم روضهٔ ياسين شميم دوحهٔ طاها

سحاب عدل را ژاله رياض شرع را لاله

خرد بر چهر او واله روان از مهر او شيدا

رخش مهري فروزنده لبش ياقوتي ارزنده

ازآن جان خرد زنده ازين نطق سخن‌گويا

ز جودش قطره‌يي قلزم ز رايش پرتوي انجم

جنابش قبلهٔ مردم رواقش‌كعبهٔ دلها

بهشت از خلق او بويي محيط از جود او جويي

به جنب حشمتش گويي گرايان گنبد مينا

ستاره‌گوي ميدانش هلال عيد چوگانش

ز نعل سم يكرانش غباري تودهٔ غبرا

قمر رنگي ز رخسارش شكر طعمي زگفتارش

بشر را مهر ديدارش نهان چون روح در اعضا

زمين آثاري از حزمش فلك معشاري از عزمش

اجل در پهنهٔ رزمش ندارد دم زدن يارا

خرد طفل دبستانش قمر شمع شبستانش

به مهر چهر رخشانش ملك حيران‌تر از حربا

نظام عالم اكبر قوام شرع پيغمبر

فروغ ديدهٔ حيدر سرور سينهٔ زهرا

ابد از هستيش آني فلك در مجلسش خواني

به خوان همتش فاني فروزان بيضهٔ بيضا

وجودش باقضا توأم ز جودش ماسوا خرم

حدوثش با قدم همدم حياتش با ابد همتا

قضا تيريست در شستش فنا تيغيست در دستش

چو ماهي بستهٔ شستش همه دنيا و مافيها

زمين‌گوييست در مشتش فلك مهري در انگشتش

دوتا چون آسمان پشتش به پيش ايزد يكتا

به‌سائل بحر وكان بخشد خطاگفتم جهان بخشد

گرفتم‌كاو نهان بخشد ز بسياري شود پيدا

ملك مست جمال او فلك محوكمال او

ز درياي نوال او حبابي لجهٔ خضرا

زمان را عدل او زيور جهان را ذات او مفخر

زمان را او زمان‌پرور جهان را او جهان پيرا

ز قدرش عرش مقداري ز صنعش خاك آثاري

به باغ شوكتش خاري رياض جنت‌المأوي

امل را جود او مربع اجل را قهر او مصنع

فلك را قدر او مرجع ملك را صدر او ملجا

رضاي او رضاي حق قضاي او قضاي حق

دلش از ماسواي حق‌گزيده عزلت عنقا

كواكب خشت ايوانش فلك اجري خورخوانش

به زير خط فرمانش چه جابلقا چه جابلسا

رخش پيرايهٔ هستي دلش سرمايهٔ هستي

وجودش دايهٔ هستي چه در مقطع چه در مبدا

ملك را روي دل سويش فلك را قبه ابرويش

به‌گردكعبهٔ كويش طواف مسجدالاقصي

جهان را او بود آمر چه در باطن چه در ظاهر

به امر او شود صادر ز ديوان قضا طغرا

كند از يك شكرخنده هزاران مرده را زنده

چنان‌كز چهر رخشنده جهان پير را برنا



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

چرخ

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۹:۳۳:۳۲
فايلستان

ترا تاهست ناهموارئي در خود غنيمت دان

درشتيهاي دور چرخ را كان هست سوهانش



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]
فايلستان
مركز دانلود فايل
نام و نام خانوادگی :
ایمیل:
عنوان پیغام:
پیغام :
تمامی حقوق این وب سایت متعلق به فايلستان است. || طراح قالب avazak.ir