نورحق
نورحق تابيده بر اكناف عالم سربسر
نور انجم پرتوي زان نور ميدانيم ما
جابجا در هر فلك بنشسته خيلي از ملك
اين عبادتخانه را معمور ميدانيم ما
هر كرا دانش بود مقصود بر حس و خيال
چشم او گر چار گردد كور ميدانيم ما
نزدنزديكان حق حيّند و ناطق نه فلك
هر كرا اين علم نبود دور ميدانيم ما
عالم خلقست اين عالم كه پيدا بينيش
عالم امر از نظر مستور ميدانيم ما
چشم فهم نكته زاهل علم بتوان داشتن
جاهل دل مرده را معذور ميدانيم ما
قدر هر ظرفي بقدر آن بود كاندر ويست
دل خراب عشق را معمور ميدانيم ما
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]