وبلاگ رایگان دانلود فیلم و سریال رایگان ساخت وبلاگ رایگان
حذف در پنل کاربری [X]
فايلستان

ابزار وبمستر

حق

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۹:۲۰:۰۰
فايلستان

از على آموز اخلاص عمل
شير حق را دان منزه از دغل
در غزا بر پهلوانى دست يافت
زود شمشيرى برآورد و شتافت
او خدو انداخت بر روى على
افتخار هر نبى و هر وليّ

او خدو انداخت بر رويى كه ماه
سجده آرد پيش او در سجده گاه
گشت حيران آن مبارز زين عمل
وز نمودن عفو و رحمت بى محل

آن چه ديدى بهتر از پيكار من
تا شدستى سست در اِشكار من

چون بخواهم كز سِرَت آهى كنم
چون على سر را فرا چاهى كنم

در شجاعت شير ربانيستى
در مروّت خود كه داند كيستى
در مروّت ابرِ موسايى به تيه
كامد از وى خوان و نان بى شبيه…
اى على كه جمله عقل و ديده اى
شمّه اى واگو از آنچه ديده اى



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

نور

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۹:۲۰:۰۰
فايلستان

اللَّهُ أَحَدٌ «اللَّه» است آن يگانه يكتا، در ذات و صفات يكتا، در عزّت و قدرت يكتا، در الوهيّت و ربوبيّت يكتا، در ازل و در ابد يكتا، خدايي را سزا و بخداگاري دانا. كريمست و مهربان، لطيف و رحيم و نيك خدا، عالم سرّ و نجوي، دارنده افق اعلي، آفريدگار عرش و ثري، قريب بهر آشنا، و مستحقّ هر ثنا، در دل دوستانش نور عنايت پيدا، از چشمها نهان و بصنع آشكارا.



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

حق

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۹:۱۹:۵۹
فايلستان

بدرستي كه خداوند آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران را بر جهانيان برگزيد ، شما وقتي حيات آدم و نوح و آل ابراهيم كه عبارت از اسماعيل و اسحاق و يعقوب و پيامبران بعد از آنان هستند و همچنين آل عمران را در قرآن مي خوانيد ، اين واقعيات را در همه آنان مي بينيد .ايمان ، عمل صالح ، خضوع ، خشوع ، حياء ، صدق ، صبر ، امر به معروف ، نهي از منكر ، نماز ، روزه ، حج ، انابه ، علم ، هشياري ، بصيرت ، روشن دلي ، شجاعت ، جهاد ، خدمت به خلق خدا ، بيزاري از دشمنان حق ، خوف از مقام حق ، درستي ، پاكي ، تزكيه نفس ، ترك گناه ، اقامه عدل ، شهادت ، امامت ، توكل ، توجه عميق به قيامت ، ذكر خدا ، ياد مرگ .



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

حق

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۹:۱۹:۵۸
فايلستان

معاني اوراق آدم و صحف شيث و ابراهيم و تورية موسي و انجيل عيسي و زبور داود و فرقان محمد (ص)، آن جمله در ضمن اين حروف و كلماتست.آدم صفي كه بديع قدرت و صنيع فطرت و نسيج ارادت بود، در نخستين منزل وجود در صدر دولت بر تخت بخت نشست و مسجود مقربان گشت. از بهر آنكه ترنم حال پاك وي در طنين انس اين كلمات بود.ادريس كه از وهده ظلمت خاك، بسراي پاك توانست شد، معتصم وي اين كلمات بود. نوح شكور كه در سفينه نجات سلامت و كرامت يافت، بعصمت و حشمت اين كلمات بود. خليل كه آتش گاه دشمن بر وي بوستان انس و روضه قدس گشت، از روح نسيم و فوح شميم اين كلمات بود. موسي كليم كه از زحمت و ظلمت مجاورت فرعون برست و راه مكالمت و مناجات حق بر وي روشن گشت از تاوش برق اين كلمات بود.



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

حق

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۹:۱۹:۵۸
فايلستان

صفت آن مردانست كه كسب ظاهر ايشان را باز ندارد از ذكر اللَّه، ظاهرشان با خلق باطنشان در شهود اسماء و صفات حق، مرداني كه طلب ايشان را عديل، و ذكر ايشان را دليل. و مهر ايشان را سبيل، دنيا در چشم ايشان قليل. مرداني كه ذكر اللَّه ايشان را شعار، مهر اللَّه ايشان را دثار، درگاه لطف اللَّه ايشان را جاي و قرار، همتشان منزه از اغيار، جمال فردوسند وزين دار القرار، مغبوط مهاجرانند و محسود انصار، بر زمين همي روند و همي كند بايشان افتخار. رجال مرداني كه بر سرشان تاج و كلاه نه در دلشان جز دوستي اللَّه نه، در كوي دوست ايشان را رفيق و همراه نه، اذا عظم المطلوب قلّ المساعد، چه زيان دارد ايشان را چون در دنيا نفايه بازارهااند، قلب همه نقدهااند. عيب خواجگانند و ردّ همسايگان. لكن نامشان در جريده دوستان، بر داشتگان لطفند، و نواختگان رحمان، دلشان پيوسته بحق نگران، نشستنشان بر خاك، خفتنشان بر زمين، دستشان بالين، خانه‌شان مسجد، چه زيان دارد ايشان را اين فقر و فاقت چون بيك اشارت چشم ايشان جهانيان را باران دهند، و بيك نظر دل ايشان كافران را هزيمت كنند، و بيك اندوه دل ايشان جبرئيل را فرا راه كنند



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

حق

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۹:۱۹:۵۷
فايلستان

موازين مختلف است: نفس و روح را ميزاني است و قلب و عقل را ميزاني، و معرفت و سر را ميزاني.

نفس و روح را ميزان امر و نهي است، و هر دو كفه آن كتاب و سنت. قلب و عقل را ميزان ثواب است، و هر دو كفه آن وعد و وعيد است. معرفت و سر را ميزان رضا است، و هر دو كفه آن هرب و طلب. هرب از دنيا بگريختن است، و در عقبي آويختن، و طلب عقبي بگذاشتن است، و مولي را جستن. همه چيزي تا نجويي نيابي، و حق را تا نيابي نجويي.



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

نور

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۹:۱۹:۵۶
فايلستان

دلائل قدرت و شواهد فطرت او جلّ جلاله يكي آسمانست كه در هوا بقدرت معلّق بداشت و مر آن را ببروج و ستارگان بياراست و بنگاشت، ديگر زمين است كه بر سر آب بي‌حجابي بداشت وز آب نگه داشت. آسمان بامر خود گردان كرد زمين بجبر و قهر خود بساط و ميدان كرد، گردش اندر آسمان بامر و جبر او، آرام اندر زمين به اسر و قهر او، آسمان محدث اندر وي عرض گردش زمين محدث، اندر وي صفت آرامش. اين جمله بتقدير خداوند قدير پاك دانش. روزي بيايد كه آسمان درنوردند، بروج فلك فرو گشايند خورشيد از مركز خود درافتد، ماه از جاه خود معزول شود، جرم منوّر مكوّر گردد حمل را عمل نماند، ثور را دور نبود، اجزاء جوزا از هم جدا شود، سرطان از اوطان خود جدا گردد، اسد را در روش سد قهر پيدا آيد، سنبله از سلسه برون آيد، خزّان ميزان دست از نگه داشت وي بكشند، عقرب از سيرا بعد و اقرب باز رهد، قوس را حركت و قوس نماند، جدي را جري قاصر شود، دلو از علو بسفل افتد، حوت را قوت بقا نماند. چون اين جمله را بعد از نشر آن طي كنند عزت اهل ايمان آشكارا شود، عالم بنور الهي منوّر گردد، فردوس از نقاب بيرون آيد، بجاي ستارگان رويهاي مؤمنان بود، بجاي ماه چهره انبياء و رسل بود، بجاي خورشيد جهان‌افروز جمال و كمال آن مهتر عالم و سيّد ولد آدم بود، آن روز خبرها عيان گردد، وعدها نقد شود، ابر لطف باران كرم ريزد.



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

حق

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۹:۱۹:۵۵
فايلستان

اين همه گفتيم ليك اندر مپچ

بي‌عنايات خدا هيچيم هيچ

بي عنايات حق و خاصان حق

گر ملك باشد سياهستش ورق

اي خدا اي فضل تو حاجت روا

با تو ياد هيچ كس نبود روا

اين قدر ارشاد تو بخشيده‌اي

تا بدين بس عيب ما پوشيده‌اي

قطرهٔ دانش كه بخشيدي ز پيش

متصل گردان به درياهاي خويش

قطرهٔ علمست اندر جان من

وارهانش از هوا وز خاك تن

پيش از آن كين خاكها خسفش كنند

پيش از آن كين بادها نشفش كنند

گر چه چون نشفش كند تو قادري

كش ازيشان وا ستاني وا خري

قطره‌اي كو در هوا شد يا كه ريخت

از خزينهٔ قدرت تو كي گريخت

گر در آيد در عدم يا صد عدم

چون بخوانيش او كند از سر قدم

صد هزاران ضد ضد را مي‌كشد

بازشان حكم تو بيرون مي‌كشد

از عدمها سوي هستي هر زمان

هست يا رب كاروان در كاروان

خاصه هر شب جمله افكار و عقول

نيست گردد غرق در بحر نغول

باز وقت صبح آن اللهيان

بر زنند از بحر سر چون ماهيان

در خزان آن صد هزاران شاخ و برگ

از هزيمت رفته در درياي مرگ

زاغ پوشيده سيه چون نوحه‌گر

در گلستان نوحه كرده بر خضر

باز فرمان آيد از سالار ده

مر عدم را كانچ خوردي باز ده

آنچ خوردي وا ده اي مرگ سياه

از نبات و دارو و برگ و گياه

اي برادر عقل يكدم با خود آر

دم بدم در تو خزانست و بهار

باغ دل را سبز و تر و تازه بين

پر ز غنچه و ورد و سرو و ياسمين

ز انبهي برگ پنهان گشته شاخ

ز انبهي گل نهان صحرا و كاخ

اين سخنهايي كه از عقل كلست

بوي آن گلزار و سرو و سنبلست

بوي گل ديدي كه آنجا گل نبود

جوش مل ديدي كه آنجا مل نبود

بو قلاووزست و رهبر مر ترا

مي‌برد تا خلد و كوثر مر ترا

بو دواي چشم باشد نورساز

شد ز بويي ديدهٔ يعقوب باز

بوي بد مر ديده را تاري كند

بوي يوسف ديده را ياري كند

تو كه يوسف نيستي يعقوب باش

همچو او با گريه و آشوب باش

بشنو اين پند از حكيم غزنوي

تا بيابي در تن كهنه نوي

ناز را رويي ببايد همچو ورد

چون نداري گرد بدخويي مگرد

زشت باشد روي نازيبا و ناز

سخت باشد چشم نابينا و درد

پيش يوسف نازش و خوبي مكن

جز نياز و آه يعقوبي مكن

معني مردن ز طوطي بد نياز

در نياز و فقر خود را مرده ساز

تا دم عيسي ترا زنده كند

همچو خويشت خوب و فرخنده كند

از بهاران كي شود سرسبز سنگ

خاك شو تا گل نمايي رنگ رنگ

سالها تو سنگ بودي دل‌خراش

آزمون را يك زماني خاك باش



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

انوار

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۹:۱۹:۵۴
فايلستان

طور اول : دل را صدر گويند : و آن معدن گوهر اسلام است .

طور دوم : از دل را قلب خوانند و آن معدن ايمان است كه :

طور سوم : شفاف است و آن معدن عشق و محبت و شفقت است بر خلق :

طور چهارم: فؤاد است و آن معدن مشاهده و محل رؤيت است كه

طور پنجم : را حبه القلب گويند كه معدن محبت حضرت عزت است و خاص آن محبت راست ، كه محبت مخلوق را در آن گنجايش نيست .

طور ششم : را سويدا گويند و آن معدن مكاشفات غيبي و علوم لدني است ، ومنبع حكمت و گنجينه اسرار الهي و محل علم اسماء :

طور هفتم : را مهجه القلب گويند ، در آن معدن انوار تجلي هاي صفات الوهيت است و سر



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

حق

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۹:۱۹:۵۴
فايلستان

موركي بر كاغذي ديد او قلم

گفت با مور دگر اين راز هم

كه عجايب نقشها آن كلك كرد

هم‌چو ريحان و چو سوسن‌زار و ورد

گفت آن مور اصبعست آن پيشه‌ور

وين قلم در فعل فرعست و اثر

گفت آن مور سوم كز بازوست

كه اصبع لاغر ز زورش نقش بست

هم‌چنين مي‌رفت بالا تا يكي

مهتر موران فطن بود اندكي

گفت كز صورت مبينيد اين هنر

كه به خواب و مرگ گردد بي‌خبر

صورت آمد چون لباس و چون عصا

جز به عقل و جان نجنبد نقشها

بي‌خبر بود او كه آن عقل و فاد

بي ز تقليب خدا باشد جماد

يك زمان از وي عنايت بر كند

عقل زيرك ابلهيها مي‌كند

چونش گويا يافت ذوالقرنين گفت

چونك كوه قاف در نطق سفت

كاي سخن‌گوي خبير رازدان

از صفات حق بكن با من بيان

گفت رو كان وصف از آن هايل‌ترست

كه بيان بر وي تواند برد دست

يا قلم را زهره باشد كه به سر

بر نويسد بر صحايف زان خبر

گفت كمتر داستاني باز گو

از عجبهاي حق اي حبر نكو

گفت اينك دشت سيصدساله راه

كوههاي برف پر كردست شاه

كوه بر كه بي‌شمار و بي‌عدد

مي‌رسد در هر زمان برفش مدد

كوه برفي مي‌زند بر ديگري

مي‌رساند برف سردي تا ثري

كوه برفي مي‌زند بر كوه برف

دم به دم ز انبار بي‌حد و شگرف

گر نبودي اين چنين وادي شها

تف دوزخ محو كردي مر مرا

غافلان را كوههاي برف دان

تا نسوزد پرده‌هاي عاقلان

گر نبودي عكس جهل برف‌باف

سوختي از نار شوق آن كوه قاف

آتش از قهر خدا خود ذره‌ايست

بهر تهديد لئيمان دره‌ايست

با چنين قهري كه زفت و فايق است

برد لطفش بين كه بر وي سابق است

سبق بي‌چون و چگونهٔ معنوي

سابق و مسبوق ديدي بي‌دوي

گر نديدي آن بود از فهم پست

كه عقول خلق زان كان يك جوست

عيب بر خود نه نه بر آيات دين

كي رسد بر چرخ دين مرغ گلين

مرغ را جولانگه عالي هواست

زانك نشو او ز شهوت وز هواست

پس تو حيران باش بي‌لا و بلي

تا ز رحمت پيشت آيد محملي

چون ز فهم اين عجايب كودني

گر بلي گويي تكلف مي‌كني

ور بگويي ني زند ني گردنت

قهر بر بندد بدان ني روزنت

پس همين حيران و واله باش و بس

تا درآيد نصر حق از پيش و پس

چونك حيران گشتي و گيج و فنا

با زبان حال گفتي اهدنا

زفت زفتست و چو لرزان مي‌شوي

مي‌شود آن زفت نرم و مستوي

زانك شكل زفت بهر منكرست

چونك عاجز آمدي لطف و برست



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]
فايلستان
مركز دانلود فايل
نام و نام خانوادگی :
ایمیل:
عنوان پیغام:
پیغام :
تمامی حقوق این وب سایت متعلق به فايلستان است. || طراح قالب avazak.ir