خاشع
تواضع قلبى، مطلق تواضع اعم از آنكه مظهر آن دل باشد يا جوارح و يكى از صفات ممدوحه است بويژه تواضع در برابر حق و عدالت و در برابر آفريننده جهان.
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]
تواضع قلبى، مطلق تواضع اعم از آنكه مظهر آن دل باشد يا جوارح و يكى از صفات ممدوحه است بويژه تواضع در برابر حق و عدالت و در برابر آفريننده جهان.
هر سخن سنجي كه خواهد صيد معنيها كند
چون زبان ميبايد اول خلوتي پيدا كند
زينهار از صحبت بد طينتان پرهيز كن
زشتي يك رو هزار آيينه را رسوا كند
عمرها ميبايدت با بيزباني ساختن
تا همان خاموشيات چون آينه گويا كند
ميكشد بر دوش صد طوفان شكست حادثات
تا كسي چون موج از اين دريا سري بالا كند
آهگرمي صيقل صد آينه دل ميشود
شعلهاي چون شمع چندين داغ را بينا كند
بيگداز خود علاج كلفت دل مشكل است
كيست غير از آب گشتن عقد گوهر واكند
ميدمد صبح از گريبان صفحهٔ آيينه را
از تماشاي خطت گر جوهري انشا كند
شانه را اقبال گيسويت ختن سرمايه كرد
وقت رندي خوش كه با چاك جگر سودا كند
خاك مجنون را عصايي نيست غير ازگردباد
نالهاي كو تا بناي شوق ما برپا كند
سر راه غريبان خار رويد
ز كشت شان دل بيمار رويد
به هر جايي كه كارم تخم اميد
به جاي گل همه آزار رويد
هنگامىكه انسان مىميرد بدنش متلاشى شده و فقط« طينت» در قبر در حال چرخش باقى مىماند. اتم هاى اوليه ساختمان انسان كه- از دستخوش تغيير در امان مىباشند- به همان وضع نخستين باقى مانده و ماده اصلى بدن اخروى را تشكيل مىدهند.
سپس هنگام رستاخيز بارانِ زنده شدن بر زمين ميبارد و خاك زمين نموّ ميكند (و حجيم ميشود) و بعد از آن، خاك هر بدني جمع ميگردد و روح به آن وارد ميشود.
كلمه لا إله الّا اللّه قلعه من است و هر كس به قلعه من در آيد از عذاب من در امان است.
جوهر و جميع اعراضش در حركت است. در عالم دست روي هيچ چيزي نميتوان گذاشت كه ثابت باشد. از ماده جوهري تا صور جسميه، صور نوعيه، نفوس انساني، نفوس فلكي و حتي اجسام فلكي كه به نظر ما ثابت ميآيند همه در حركتند يعني دائماً در حال تجدد و حدوث هستند. پس ديگر قديم زماني نداريم. هرچه داريم نه تنها حادث است بلكه عين حدوث است.
در سلسله مراتب هستى پس از نورالانوار معتقد به موجودات نورى محض است كه آنها را انوار قاهره مى نامد. انوار قاهره، موجودات مجرد تامى به شمار مى آيند كه در دو حالت طولى (عاليه) و عرضى (سافله) شكل گرفته اند. به تعبيرى ديگر اين انوار را عقول طولى و عرضى نيز مى توان ناميد. اين موجودات نورى از همه ويژگى ها و شوايب مادى و جسمانى مبرايند و در تجرد كامل به سر مى برند. سهروردى براى اثبات وجود اين عقول و انوار، از قاعده امكان اشرف سود برده است.