لغت موران
در فصل نهم از لغت موران، آنجا كه ادريس نبى از ماه مى پرسد «تو را چرا وقتى نور كم شود و گاه زيادت؟ ماه پاسخ مى دهد:
بدان كه جرم من سياه است و صيقل و صافى و مرا هيچ نورى نيست، و ليكن وقتى در مقابله آفتاب باشم بر قدر آنكه تقابل افتد از نور او مثالى در آيينه جرم من همچو صورت هاى ديگر اجسام در آيينه ظاهر شود [...] تا به حدى كه هر گه كه در خود نگرم در هنگام تقابل خورشيد را بينم؛ زيرا كه مثال نور خورشيد در من ظاهر است. [...] نبينى كه اگر آيينه را در برابر خورشيد بدارند، صورت خورشيد در او ظاهر گردد، اگر تقديرا آيينه را چشم بودى و در آن هنگام كه در برابر خورشيد است در خودنگريستى همه خورشيد را ديدى اگرچه آهن است. «اناالشمس» گفتى زيرا كه در خود الّا آفتاب نديدى. اگر «انا الحق»... گويد عذر او را قبول واجب باشد.
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]