قلب
ام على قلوب اقفالها.
قلب مطبوع و مقفول، قلبى است كه بينايى خود را در دنيا و آخرت از دست داده است و جدا بايد از اين حالات به خدا پناه برد.
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]
ام على قلوب اقفالها.
قلب مطبوع و مقفول، قلبى است كه بينايى خود را در دنيا و آخرت از دست داده است و جدا بايد از اين حالات به خدا پناه برد.
چون طبع خرد غباري از من گيرد
دانسته، فلك شماري از من گيرد
گر فضل و هنر كناري از من گيرد
ايام چه اعتباري از من گيرد
در من غم شبكور چرا پيچيده است
كوراست مگر و يا كه كورم ديده است
من بر فلكم در آب و گل عكس منست
از آب كسي ستاره كي دزديده است
يقين اسم حق تعالى است به اعتبار خروج او از حد تشبيه , و بودن او به خلاف شى ءاى از اشياء , فتدبر .
آن بود كه هيچ چيز اندر بند وي نايد، و وي اندر بند هيچ چيز نشود و اين عبارت از عين فنا بود؛ كه فاني صفت، مالك نبود و مملوك نه؛ از آنچه صحت ملك بر موجودات درست افتد و هيچ چيز را، از متاع دنيا و زينت عقبي، ملك نكند و خود اندر تحت حكم و ملك نفس خود نيايد. سلطان ارادت خود را از غير بگسلد تا غير طمع بندگي از وي بگسلد. و اين قول لطيف است مر آن گروه را كه به فناي كلي گويند.
شمر چون بر سينه او جا نمود
ديده حق بين شه دين وانمود
قطره از آب تقاضا نمود
كرد چرا تشنه سروي جدا
كرب و بلا نور دو عينم كجاست
سيد مظلوم حسينم كجاست
مونس من مونس و غمخوار داشت
دادرس و ياور و انصار داشت
يار و علمدار و مددكار داشت
نيست چرا يك تن از ايشان بجا
كرب و بلا نور دو عينم كجاست
سيد مظلوم حسينم كجاست
مهلتم ندهند پدرجان شمر ملعون اين زمان
مي برند اندر اسيري جملهٔ ما را بدان
بين كه اندر گردن طفلان تمامي ريسمان
عابدين در قيد زنجير است و جسم ناتوان
در سر نعش پدر گفتا سكينه با فغان
تا كي اندر سر نعش تو كنم آه فغان
حيف از قد رساي تو ز شمشير چنان
شد نگون سار روي خاك سيه كرد مكان
دستهايت چه شد اي ماه درخشانم اخي
شنيده ايد حسين چون ز اسب در غلطيد
نديده ايد كه زينب چسان ز خيمه دويد
شنيده ايد حسين چون بخاك تيره فتاد
نديده ايد كه زينب جامه دريد
شنيده ايد حسين خنجرش به خنجر داد
نديده ايد كه زينب دلش ز غصه تپيد
شنيده ايد كه حسين سر بنوك نيزه نهاد
نديده ايد كه زينب به پاي نيزه دويد
شنيده ايد كه شد پيكر حسين عريان
نديده ايد كه زينب چو ابر ميناليد
شنيده ايد تنش پاره پاره شد از كين
نديده ايد كه زينب چه طعنه ها بشنيد
شنيده ايد حسين تشنه لب شده است شهيد
نديده ايد كه زينب دل از جهان ببريد
شنيده ايد كه آتش زدند خيمه حسين
نديده ايد كه زينب در آن زمان چه كشيد
شنيده ايد كه از ترس كودكان حسين
در آن زمين بلاخيز روي خار دويد
شنيده ايد چه ظلمي باهل بيت رسول
رسيد از ستم كينه ها قوم عنيد
شنيده ايد از آنروز زان ومظالم ها
كنند مردم لعنت يزيد و آل يزيد