شىء
شىء، به حسب احتمال عقل، پنج قسم است، زيرا كه: يا خير محض است، يا شرّ محض، يا غالب الخير، يا غالب الشرّ، يا متساوى الخير و الشرّ.
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]
شىء، به حسب احتمال عقل، پنج قسم است، زيرا كه: يا خير محض است، يا شرّ محض، يا غالب الخير، يا غالب الشرّ، يا متساوى الخير و الشرّ.
اعجاز بيانى قرآن از معروف ترين وجوه اعجاز قرآن و مورد قبول اكثريت قريب به اتفاق دانشمندان اسلامى است. هر چند از آن جهت كه اركان و بخش هاى عمده اين وجه در سه بعد فصاحت الفاظ ، بلاغت معانى و نظم و اسلوب مضامين تبيين مى شود ، اقوال نيز متعدد مى باشد: برخى تحدى قرآن را فقط در بعد فصاحت و بلاغت خلاصه مى كنند.
از امام صادق (ع) روايت شده كه امام باقر (ع) به مناسبتى فرمود: «الْحَمدُ للَّهِ». آن گاه به دنبال اين ستايش و سپاس خود، فرمود:
ما تَرَكْتُ وَ لا ابْقَيْتُ شيئاً جَعَلْتُ جَميعَ انواعِ الْمَحامِدِ للَّهِ- عَزَّوجَّل- فَما مِنْ حَمْدٍ الّا وَ هُوَ داخِلٌ فيما قُلْتُ. چيزى را در ستايش خداوند، باقى نگذاشتم. همه ستايشها و سپاسها را ويژه خداى عزيز و بزرگ، قرار دادم.
در اين منزلت و مقام است كه آدمى، پلِ ميان مُلك و ملكوت، و واسطه و ابزارى است كه مشيّت خداوند، از طريق او در اين جهان، تبلور مىيابد و به بركت اين منزلت است كه حامل خصوصيات يك موجودى خداگونه است و اين همه، سرمايه حيات انسانى اوست، و ستايش و سپاس خداوند، بسترى مناسب براى بالندگى و برازندگى او در اين جهان است، و با داشتنِ اين سرمايه سرشار، با اينكه بر روى زمين گام مىنهد، خداوند، او را چنان اوج مىدهد كه گويى موجودى است ملكوتى كه بنا به مصلحت و حكمتى به عالم زمين، فرود آمده است.
بدانكه عرش خانه بام است و عرش زمين آسمان و عرش عالم جسمانى جسم كل كه قدما آنرا فلك اطلس و فلك الافلاك و معدل النهار و فلك اعلى و محدد الجهات ميناميدند و عرش و كرسى در عبارت معلم فلك اعلى و فلك ثوابت است .
درد دل و شكايتى است از گرفتارى اين جهان كه جهان اختيار است. روح تا در عالم امر به سر مى برد آسوده بود، چون به عالم خلق آمد و گرفتار عناصر و طبايع گرديد و اختيار در او نهاده شد در رنج افتاد. او هر دم از خدا مى خواهد به عالم خود بازگردد تا ديگر بار طعم آسايش را بچشد، چنانكه هنگام خواب كه از اين عالم مى رهد و به عالمى ديگر سفر مى كند.
آن چه در فلكها و زمين است آن چه در جهان و در انديشه گنجد.طبيعت مردمان چنان است كه طنيت ديگران را در آينه تصور خود مىبينند.
از آن جهت كه ماه در فلك نخست است و خورشيد در فلك چهارم، و هم از آن رو كه روشنى ماه از آفتاب است، ماه روشن بالعرض است و آفتاب روشنى دهنده بالذات.
برج خاكى: ثور، سنبله، و جدى است. هر سه برج را كه داراى يك طبيعتاند مثلثه گويند:
«آن برجها كه طبع ايشان يكى است به هر دو كيفيت نهادشان اندر فلك بر زاويههاى مثلث متساوى الاضلاع است و زين جهت بر جهاى مثلثه را يك چيز شمارند.»
«اتَّقِ دَعوَةَ المَظلُومِ فَإِنَّها لَيسَ بَينَها وَ بَينَ اللَّهِ حِجابٌ: از نفرين ستمديده بپرهيز كه ميان آن نفرين و خدا پردهاى نيست.»
آنان كه براى دريافتن حقيقت جز حس وسيلتى ندارند، هيچ گاه حقيقت را يافتن نتوانند. بدين رو اوليا را نيز چون خود مىپندارند. شناخت حقيقت جز با صافى كردن دل و مجاهدت در تعليم به دست نيايد.