مرثيه
ياابتا كي رود داغ توازدل بيرون
بروي نعشت نگركه ريزم از ديده خون
چراپدرجان شده خرگه تو واژگون
بگوكجا رفته اندآنهمه ياران تو
ياابتا سكينه قربان تو
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]
ياابتا كي رود داغ توازدل بيرون
بروي نعشت نگركه ريزم از ديده خون
چراپدرجان شده خرگه تو واژگون
بگوكجا رفته اندآنهمه ياران تو
ياابتا سكينه قربان تو
ميانه آفتاب پيكرتوغرقه خون
فتاده اي ماهتاب زظلم اعداي دون
ز ماتم غربتت جهان بود قيرگون
سكينه دارد فغان ز داغ هجران تو
يا ابتاسكينه قربان تو
بروي خاك سيه چرا مكان كرده اي
دراين بيابان چرا تو آشيان كرده اي
زچيست دوري پدرز كودكان كرده اي
خيز نگر يكدمي حال عزيزان تو
يا ابتا سكينه قربان تو
يا حبيبي غم مخور من ياور و يارتوام
اندراين بازار سربازان خريدار توام
من نداني بيش از تو من گرفتار توام
خون بهاي تو منم اي سبط حيدر ياحسين
شمس خاور يا حسين
گشته سيراب دد و دام و حوش صحرا
ليك اطفال من از سوز عطش در غوغا
درچه آئين بود اين رسم ايا شوم دغا
مهمان تشنه كشند در لب آب دريا
خواستم من تا ترا بينم بغربت مبتلا
راس تو درنوك ني عريان تنت در كربلا
اهل بيت تو اسير كوفيان بي حيا
واقعا اين سر كه باشد زينب افسر يا حسين
شمس خاور يا حسين
ز اين فداكاري نمودي هر دو عالم رارهين
تحت فرمان تو باشد آسمان و هم زمين
احرار تو است روز واسف اي شاه دين
اخيار توست نار و نور و كوثر ياحسين
شمس خاور يا حسين
گرعلي اصغر ز پيكان سر شد شهيد
قاسمت گرتيغ عدوان قامتش درخون كشيد
نخل ياران ترا تيغ جفا يكسر بريد
غم مخور باشم ترا من يار و ناصر يا حسين
شمس خاور يا حسين
گر علي اكبرت گرديد ز زين واژگون
شد دو تا راسش ز تيغ ليلا دلش از عم غمون
ماند اين داغت بدل تا روز محشر يا حسين
شمس خاور يا حسين
مونس من مونس و غمخوار داشت
دادرس و ياور و انصار داشت
يار و علمدار و مددكار داشت
نيست چرا يك تن از ايشان بجا
كرب و بلا نور دو عينم كجاست
سيد مظلوم حسينم كجاست