نظام
نظام مجموعهاي از اجزا و روابط ميان آنها است كه توسط ويژگيهايي معين، به هم وابسته يا مرتبط ميشوند و اين اجزا با محيطشان يك كل را تشكيل ميدهند.
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]
نظام مجموعهاي از اجزا و روابط ميان آنها است كه توسط ويژگيهايي معين، به هم وابسته يا مرتبط ميشوند و اين اجزا با محيطشان يك كل را تشكيل ميدهند.
مديريت محتوا. شامل بهكارگيري ابزارها و فرايندهايي براي حفظ و نگهداري اسناد است. اين ابزارها به كاربران اجازه ميدهد تا به سادگي به «ايجاد، انتشار، جستجو و مديريت اطلاعات» بپردازند. مديران، ابزارهاي وب پايه را به كار ميگيرند تا منابع اطلاعات را با همديگر ادغام كنند و دسترسي به ميزان متنوعي از پايگاههاي مشترك، راهنماها، اسناد و فرايندها را براي كاربران فراهم كنند. اين ابزارها اطلاعات را سازماندهي ميكنند و دسترسي به اطلاعات را بهبود ميبخشند.
كتاب ها پنجره هايي درون آينه تمام نماي ذهن نويسندگانشان هستند و بوستان هايي كه از چهره دستي باغبانان نشان دارند. امير مؤمنان؛ علي(ع) مي فرمايد: «كتابُّ الرَّجُلِ عُنوانُ عَقْلِهِ وَ بُرهانُ فَضْلِهِ؛ نوشته آدمي، نشان عقل و نشاندهنده ميزان فضيلت اوست»
يگانه كتاب را بايد يكي از زيباترين و مهم ترين جلوه هاي فرهنگي بدانيم و آن را از گرانسنگ ترين پديده ها و ميراث بشر به حساب بياوريم. شكوه اين ارزش را بايد در تابش «اَلَّذي عَلَّمَ بِالقَلَم؛ پروردگاري كه به قلم آموخت» جستجو كنيم. خداوند به قلم و حرمتش سوگند ياد كرده و معجزه هميشه جاويد آخرين سفير سعادت را كتاب آسماني دانسته است.
محيطي براي نگهداري و انتقال انواع محتوي آنالوگ يا ديجيتال ميباشد.
كتاب ميراثي ماندگار و پديده ايي شكوهمند و با ارزش است كه زندگي بشر را روشن مي كند و خداوند بزرگ معجزه ابدي آخرين فرستاده اش را كتاب قرار داد؛ كتابي كه سرآمد همه كتاب هاست. آيين آسماني ما، پرچمدار كتاب و كتابخواني است. اگر در تاريخ اسلام كاوش كنيم، اين حقيقت را كه اسلام، دين انديشه و معرفت، آيين دانش و معنويت است به روشني در مي يابيم. ما وارث نظام گران بها و فرهنگ پويا و تمدن والاي اسلامي هستيم، تا به چه ميزان با برخورداري از آثار مكتوب در راه احياي اين فرهنگ بكوشيم.
كتاب مثل اقيانوس بيكراني است كه ناشناخته هاي بسياري دارد و هر كس به فراخور حالش دل به ژرفاي آن مي سپارد و با انباني پُر باز مي گردد. در اين درياي عميقِ معرفت، گوهرهاي نابي وجود دارد كه تنها تلاشگران چيره دست مي توانند به آن دست بيابند.
مرگ، نشانى از هستى مقيّد انسان و هستى مطلق الهى دارد; هستى لِلّهى و الى اللّهى; هستى اى كه ريشه در مُلك و ملكوت دارد و به هُلك و هلاكت منتهى مى گردد; يعنى كه مرگ ـ در واقع ـ نشان هستى انسان است و البته علامتى بر جوهر و حقيقت الهى انسان; حقيقتى پيوسته و وابسته به مبدأ هستى بخش.
وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ ميگويد: وزن اعمال روز رستاخيز بودني است در ترازويي كه آن را عمود است و دو كفه و زبان.
ساغر دل اندر آن دم دم بدم
پر همي كرد از خم خون جگر
اندر آن انديشه چون سرگشتگان
هر زمان از پاي ميآمد به سر
نعره ميزد كاخر اين دل را چه بود
كين چنين يكبارگي شد بي خبر
گرچه پير راه بودم شصت سال
ميندانستم درين راه اين قدر
هر كه را از عشق دل از جاي شد
تا ابد او پند نپذيرد دگر
هر كه را در سينه نقد درد اوست
گو به يك جوهر دو عالم را مخر
بگسلان پيوند صورت را تمام
پس به آزادي درين معني نگر