وبلاگ رایگان دانلود فیلم و سریال رایگان ساخت وبلاگ رایگان
حذف در پنل کاربری [X]
فايلستان

ابزار وبمستر

موجودملكوتي

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۹:۴۸:۰۰
فايلستان

اينكه انسان موجود ملكوتي است كه از پى حكمتى به غريبستان دنيا هبوط كرده است و نمى شايدش كه وطن ملكوتى خويش را از ياد ببرد و به اين غريبستان ناسوتى دل ببازد، و مى بايدش كه با شوق و اشتياق در تلاش و تكاپويى پيوسته براى بازگشت باشد، از انديشه ها و باورهاى بنيادى.



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

قلب المؤمن

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۹:۴۷:۵۹
فايلستان

«قلب المؤمن عرش الله الاعظم» حديث نبوى: دل مومن عرش و تخت خداوند است.



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

اربعين

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۹:۴۷:۵۹
فايلستان

روزگار عمر را هنگام فصل اربعين شد

تير پران تا بپر بر كشور دل دلنشين شد

شهر بند تن تزلزل يافت از خيل حوادث

ملك قوت را سپاه ضعف هر سو در كمين شد

صفحه كشمير صورت از خطاي نوجواني

در كهولت شهريار پايتخت ملك دين شد

مشك و كافور و صنوبر بيد مجنون در طلب

دور و نزديك و نهاني آشكارا و يقين شد

مايه و سود تجارت رفت بر ياد خسارت

ذلك الفوز العظيم اسباب خسران المبين شد

خواست سر كو تاج كر منانهند بر فرق افسر

پايمال نصرت طبع كرام الكاتبين شد

رستگاري زين مهالك نيست ممكن هر كسي را

جز كسي كوچاكر كوي اميرالمومنين شد

حضرت مولي الموالي رهبر عالي وداني

آنكه خيرالمرسلين را بن عم و جانشين شد

كبريا مداح ذات وي ز اظهار تقرب

در زبور و جمله تورات و قرآن مبين شد

تا يدالله فوق ايديم شود مشهود عالم

در وجودش دست يزداني برون از آستين شد

پيش از آن كز ماسوي در ماسوي باشد نشاني

نور پاكش رهبر و استاد جبريل امين شد

بندي بنمود از بس حضرت جان آفرين را

آخر از عبدي اطعني مظهر جان آفرين شد

زد قدم گويي ز امكان با سرير لامكاني

آنچنان با وحدت اندر كسوت و كثرت قرين شد

كه در خاك نجف جا كرد در قرب جوارش

بي‌نياز از جنه الماوي و فردوس برين شد

به من از دوزخ بود در شورش «تبلي السرائر»

هر تن خاكي كه با مهر و ولاي وي عجين شد

ريسمان حق‌پرستي را چنان تابيد محكم

تا ميان اهل ايمان عروه الوثقاي دين شد

گشت يار انبياء يك يك ز آدم تا به خاتم

مقتدا و پيشواي اولين و آخرين شد

بدشهاب ثاقب احزاب شيطان دست تيغش

هر كجا مهر رخش تا بنده اندر برج زين شد

تيغ لاشكلش نمود از نفي لا اثبات الا

بسكه در راه خدا با احمد مرسل معين شد

گوي سبقت از ميان سابقون السابقون زد

تا وصي نفس پاك رحمه للعالمين شد

فارس بدر و جمل بر هم زن صفين و خبير

بر عمر ناكثين و قاسطين و مارقين شد

عاقبت از تيغ زهر آلوده نسل مرادي

رويرنگين كرد و گلگون رو چو روز اولين شد

محاسن را كه كردي ز اشك از خوف خداتر

موسم پيري خضابش آخر از خون جبين شد

در فلك پيچيد بانك و اعليا از ملايك

مضطرب چون كشتي بي‌بادبان سطح زمين شد

شمه چشم حسن از اشك گلگون رشك جيحون

قامت سرو حسين خم چون كمان از اهل كين شد

روزگار خلق امكان تيره چون اقبال زينب

قلب عالم پر ز خون چون قلب كلثوم حزين شد

بعد قتل حيدر كرار شاه كربلا را

روزگار سفله پرور از عداوت در كمين شد

از زمين كربلا تا شام ويران چون اسيران

حلقه زنجير و قفل طوق گلوي عبادين شد

كرد با زينب عبيدالله ظلمي در زمانه

درحقيقت به تپرست از كرده وي شرمگين شد

روز شب اندر بيابان بر سر خار مغيلان

خسته و مجروح پاي كودكان نازنين شد

جانب كيوان ز چوب خيزران پورسفيان

ناله كلثوم و زينب از يسار و از يمين شد



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

قبض

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۹:۴۷:۵۸
فايلستان

اندر شب قبض هيبت و دهشت و با روز بسط انس و رحمت، در حال قبض بنده را همه زاريدن است و خواهش از دل ريش، و در حال بسط همه نازيدن است و رامش در پيش.



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

حق

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۹:۴۷:۵۷
فايلستان

هنگامى كه از پيش چشم شخص دو بين، حق ديدن موجودات، كه خيالى بيش نيست برداشته شود و براى او يقين شود كه هر چيزى كه در عالم مى بيند وجود حق است، در روز حشر زمين و آسمان تبديل به زمين و آسمانى ديگر مى شوند.



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

مالك الموت

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۹:۴۷:۵۶
فايلستان

اين سخن‌ها كه مقصد سخنيد

باز پرسيد هم خيالش را

تا چه حال است زلف و خالش را

اي به صورت نديم خاك شده

به صفت ساكن سماك شده

از جمال تو وقت جان ستدن

مالك الموت شرمناك شده

جان پاك تو در صحيفهٔ خاك

جسته از نار و نور پاك شده

رسته از چه چو يوسف و چو مسيح

بر فلك بي‌نهيب و باك شده

نفست آنجا خليفهٔ ارواح

نقشت اينجا اسير خاك شده

مركب از چوب كرده كودك وار

پس به دروازهٔ هلاك شده

بي‌تماشاي چشم روشن تو

چشم خورشيد در مغاك شده



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

قضا

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۹:۴۷:۵۶
فايلستان

خرسند شده به گرد راهي

گرگي كه به زور شير باشد

روبه به ازو چو سير باشد

بازي كه نشد به خورد محتاج

رغبت نكند به هيچ دراج

خشگار گرسنه را كليچ است

باسيري نان ميده هيچ است

چون طبع به اشتها شود گرم

گاورس درشت را كند نرم

حلوا كه طعام نوش بهر است

در هيضه‌خوري به جاي زهر است

مجنون كه ز نوش بود بي‌بهر

مي‌خورد نوالهاي چون زهر

مي‌داد ز راه بينوائي

كالاي كساد را روائي

نه نه غم او نه آنچنان بود

كز غايت او غمي توان بود

كان غم كه بدو برات مي‌داد

از بند خودش نجات مي‌داد

در جستن گنج رنج مي‌برد

بي‌آنكه رهي به گنج مي‌برد

شخصي ز قبيله بني‌سعد

بگذشت بر او چو طالع سعد

ديدش به كناره سرابي

افتاده خراب در خرابي

چون لنگر بيت خويشتن لنگ

معنيش فراخ و قافيت تنگ

يعني كه كسي ندارم از پس

بي‌عافيت است مرد بي كس

چون طالع خويشتن كمان گير

در سجده كمان و در وفا تير

يعني كه وبالش آن نشانداشت

كاميزش تير در كمان داشت

جز ناله كسي نداشت همدم

جز سايه كسي نيافت محرم

مرد گذرنده چون در او ديد

شكلي و شمايلي نكو ديد

پرسيد سخن زهر شماري

جز خامشيش نديد كاري

چون از سخنش اميد برداشت

بگذشت و ورا به جاي بگذاشت

زآنجا به ديار او گذر كرد

زو اهل قبيله را خبر كرد

كاينك به فلان خرابي تنگ

مي‌پيچد همچو مار بر سنگ

ديوانه و دردمند و رنجور

چون ديو ز چشم آدمي دور

از خوردن زخم سفته جانش

پيدا شده مغزن استخوانش

بيچاره پدر چو زو خبر يافت

روي از وطن و قبيله برتافت

مي‌گشت چو ديو گرد هر غار

ديوانه خويش در طلب كار

ديدش به رفاق گوشه‌اي تنگ

افتاده و سر نهاده بر سنگ

با خود غزلي همي سگاليد

گه نوحه نمود و گاه ناليد

خوناب جگر ز ديده ريزان

چون بخت خود اوفتان و خيزان

از باده بيخودي چنان مست

كاگه نه كه در جهان كسي هست

چون ديد پدر سلام دادش

پس دلخوشيي تمام دادش

مجنون چو صلابت پدر ديد

در پاي پدر چو سايه غلتيد

كي تاج سرو سرير جانم

عذرم بپذير ناتوانم

مي‌بين و مپرس حالتم را

ميكن به قضا حوالتم را

چون خواهم چون كه در چنين روز

چشم تو ببيندم بدين روز

از آمدن تو روسياهم

عذرت به كدام روي خواهم

داني كه حساب كار چونست

سررشته ز دست ما برونست



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

مقام

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۹:۴۷:۵۵
فايلستان

تا دلم بر رخ چون ماه تمامت باشد

ناله و زاري من بر در و بامت باشد

در قيامت همه را چشم بسويي و مرا

چشم سوي تو و گوشم به سلامت باشد

وصل روي تو جهاني ز خدا ميخواهند

تا كرا خواهي و پرواي كدامت باشد؟

تو، كه از ناز و تكبر بر خود خاصان را

ندهي بار، كجا ميل به عامت باشد؟

بر من خسته چو وصل تو بگرديد حلال

مرو اندر پي خونم، كه حرامت باشد

ز آتش و آب مكن چشم و دلم را ويران

تا چو تشريف دهي جا و مقامت باشد



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

حق

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۹:۴۷:۵۴
فايلستان

در اول ذكر آرد انس با يار

در آخر ذكر از انس است و ديدار

چنانكه مرغ تا بيند چمن را

نيارد بستنش آنگه دهن را

شود مرغ حق آن فرزانه سالك

كه با ذكر حق است اندر مسالك

خوش آنگاهى دل از روى تولى

شرف يابد ز انوار تجلى

چگونه مرغ حق نايد به حق حق

چو مى بيند جمال حسن مطلق



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

مهره

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۹:۴۷:۵۴
فايلستان

آن كسان كه از طريق تو مى روند

زاغند و زاغ را روش كبك آرزوست

بس طفل كارزوى ترازوى زر كند

نارنج از آن خرد كه ترازو كند زپوست

گيرم كه مار چوبه كند تن بشكل مار

كو زهر بهر دشمن و كو مهره بهر دوست



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]
فايلستان
مركز دانلود فايل
نام و نام خانوادگی :
ایمیل:
عنوان پیغام:
پیغام :
تمامی حقوق این وب سایت متعلق به فايلستان است. || طراح قالب avazak.ir