عالم قدس
درقرآن آمد: «الَّذِي جَعَلَ لَكُم مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارا» (يس: ۸۰). الشجره، فكرت است و سبزى او آن است كه مطلع شود بر طريق نظر و باز گشتن به عالم قدس.
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]
درقرآن آمد: «الَّذِي جَعَلَ لَكُم مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارا» (يس: ۸۰). الشجره، فكرت است و سبزى او آن است كه مطلع شود بر طريق نظر و باز گشتن به عالم قدس.
سهروردى نظريه اشراقى ابصار را در حكايات رمزى به واقعيت مبدل مى كند. در فصل نهم از لغت موران، آنجا كه ادريس نبى از ماه مى پرسد «تو را چرا وقتى نور كم شود و گاه زيادت؟» ماه پاسخ مى دهد:
بدان كه جرم من سياه است و صيقل و صافى و مرا هيچ نورى نيست، و ليكن وقتى در مقابله آفتاب باشم بر قدر آنكه تقابل افتد از نور او مثالى در آيينه جرم من همچو صورت هاى ديگر اجسام در آيينه ظاهر شود [...] تا به حدى كه هر گه كه در خود نگرم در هنگام تقابل خورشيد را بينم؛ زيرا كه مثال نور خورشيد در من ظاهر است. [...] نبينى كه اگر آيينه را در برابر خورشيد بدارند، صورت خورشيد در او ظاهر گردد، اگر تقديرا آيينه را چشم بودى و در آن هنگام كه در برابر خورشيد است در خودنگريستى همه خورشيد را ديدى اگرچه آهن است. «اناالشمس» گفتى زيرا كه در خود الّا آفتاب نديدى. اگر «انا الحق»... گويد عذر او را قبول واجب باشد.
همچو آيينه مشو محو جمال دگران
از دل و ديده فرو شوى خيال دگران
در جهان بال و پر خويش گشودن آموز
كه پريدن نتوان با پروبال دگران
عقل قدسي همان عقلي است كه فارابي آن را عقل مستفاد مي ناميد، و ابنسينا و برخي ديگر از حكماي مسلمان از آن به عقل قدسي تعبير نمودهاند. كسي كه داراي عقل قدسي است، حقايق را بهطور مستقيم و بدون واسطه از عقل فعال يا به تعبير ديگر روحالقدس و فرشتۀ وحي دريافت مي كند.
«نقد عقل محض» شرايط امكان يك علم طبيعي عينيتبخش را كه ذهن انسان را از پندارهاي ماوراء الطبيعه آزاد مي سازد تبيين كرد. «نقد عقل عملي» به تبيين اين موضوع راه برد كه چگونه اشخاص در حالي كه ارادهشان را از خلال فراست اخلاقي با قوانين خود نهاده سازگار مي كنند، در واقع خود را به نوعي خودآييني مجهز مي كنند. و «نقد قوۀ داوري» به تبيين شرايط عيني لازم براي گونهاي تجربۀ زيباشناسانه پرداخت كه خود را از هر متن ديني مستقل كرده بود.
حيات. فلك حركتش بخاطر بقاء قوه حيات است حيات ملازم با حركت است نظير قلب كه چون سرچشمه حيات است (البته براى بدن) دائم در حركت است فلك هم چون سرچشمه حيات است دائم در حركت است از اينكه حيات فلك «كمال و اشرف از حيات اجسام عنصرى است حركتش نيز اشرف حركات است كه همان حركت دورانى باشد كه از هر نوع تفاوت و اختلاف مبرّا است.
ترتيب نظام فلكي آن از اين قرار است: ۱. فلك اول كه ستارهاي ندارد؛ ۲. فلك ثوابت؛ ۳. زحل؛ ۴.مشتري؛ ۵.شمس؛ ۶. مريخ؛ ۷. زهره؛ ۸. عطارد؛ ۹.قمر.
تميز ميان فلك رياضى و فلك مجسم چون تميز ميان ايام ماه نجومى يعنى ماه اصطلاحى وسطى معمول در جداول ازياج , و عدد ايام ماه حقيقى خارجى از هلال تا هلال است كه عدد ماه وسطى در جداول زيجات هميشه ثابت است , اما عدد ماه هلالى گاهى سلخ دارد يعنى سى روز است كه ماه كامل است , و گاهى سلخ ندارد يعنى بيست و نه روز است كه ماه ناقص است . و ممكن است كه ماه هلالى واقعى تا چهار ماه متوالى سى روز آيد و تا سه ماه متوالى بيست و نه روز .
افلاك مجسم بطور كلى نه فلك اند , و بعد از تجزيه بيست و چهار فلك مى شوند . فلك نهم را فلك حركت اولى دانسته اند , و فلك هشتم را فلك حركت ثانيه ثوابت , و هفت فلك كلى ديگر را براى حركات گوناگون هفت كوكب سيار . هر يك از اين هفت فلك كلى بدين گونه تجزيه مى شود : زحل و مشترى و مريخ و زهره هر يك را سه فلك است , و شمس را دو فلك است , و هر يك از عطارد و قمر را چهار فلك , كه مجموع بيست و چهار فلك است , ده فلك موافق مركزند - يعنى مركز آنها با مركز زمين يكى است - , و هشت فلك خارج مركز كه مركز آنها خارج از مركز زمين است , و اوج و حضيض كوكب , از اين فلك خارج مركز است . و شش فلك تدويرند .
نفوس فلكيّه خير محضاند، زيرا كه اگر چه «قوّت» و «استعداد» دارند، ولى در خروج از «قوّت» به سوى فعليّت، مكتفىاند به ذات و باطن ذات خود، بلكه در اجسام فلكيّه «شرّ» راه ندارد، چه شرّ، رفع ذات شىء، يا رفع كمال ذات شىء است، چون فساد صورت نوعيّه آب، يا عدم برودت و رفع عذوبت آن و در «فلك»، اينگونه عدمات نيست. و هم چنين، حق متعال و انوار او، خير محضاند، به اين معنى كه: هيچ چيز مستضرّ به او نيست، بلكه منتفع به اويند. اين، خير محض «اضافى» و اوّل خير محض «ذاتى» بود.