خداوندا
خداوندا تو كن تبديل كه خود كار تو تبديل است
كه اندر شهر تبديلت زبانها چون سنانستي
عدم را در وجود آري از اين تبديل افزونتر
تو نور شمع ميسازي كه اندر شمعدانستي
تو بستان نامه از چپم به دست راستم درنه
تو تاني كرد چپ را راست بنده ناتوانستي
ترازوي سبك دارم گرانش كن به فضل خود
تو كه را كه كني زيرا نه كوه از خود گرانستي
كمال لطف داند شد كمال نقص را چاره
كه قعر دوزخ ار خواهي به از صدر جنانستي
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]