به جوي سلامت كس آبي نبيند
رخ آرزو بينقابي نبيند
نبيند دل آوخ به خواب اهل دردي
كه در ديدهٔ بخت خوابي نبيند
همه نقب دل بر خراب آيد آوخ
چرا گنجي اندر خرابي نبيند
اگر عالم خاك طوفان بگيرد
دل تشنه الا سرابي نبيند
دل افسرده مانده است چون نفسرد دل
كه از آتش لهو تابي نبيند
رطب سبز رنگ است كي سرخ گردد
كه آب مه و ماه آبي نبيند
همه عالم انصاف جويند و ندهند
از اين جا كس انصاف يابي نبيند
اگر سالها دل در داد كوبد
بجز بانگ حلقه جوابي نبيند
چو موقوف رزق است عمر آن نكوتر
كه رزق آمدن را شتابي نبيند
جهان كشت زرد وفا دارد آوخ
كز ابر كرم فتح بابي نبيند
[ بازدید : ] [ امتیاز :
]