ره
زادي كه ره دراز مي بايد رفت
با روزه و با نماز مي بايد رفت
تركيب تو چون ز خاك پرداخته اند
اي خال به خاك باز مي بايد رفت
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]
زادي كه ره دراز مي بايد رفت
با روزه و با نماز مي بايد رفت
تركيب تو چون ز خاك پرداخته اند
اي خال به خاك باز مي بايد رفت
اي روشني ديده بينا چوني
اي بلبل خوش لهجه گويا چوني
تن هاي همه فداي تنهايي تو
تا در لحد تنگ، تو تنها چوني
آن نيمه ي نان كه بينوايي يابد
وان جامه كه كودك گدايي يابد
چون لذت فتحي ست كه اقليمي را
لشگرشكني جهانگشايي يابد
چون سيل كه آخر بنشيند ز خروش
در مجلس اهل حال گشتيم خموش
گفتم بگوش آنچه نبينند به چشم
ديديم به چشم آنچه نبينند به گوش
تا در غم نوشيدني و خوردني اي
هرگز مبر اين گمان كه جان بردني اي
تا كي خور و خواب زندگاني داري
اين است اگر زندگيت مردني اي
يا رب به كساني كه جگرسوخته اند
يك عمر متاع درد دوخته اند
خاكم به هواي آن جوانمردان كن
كز هر چه به جز تو ديده بردوخته اند
يا رب سوزي كه جسم و جان را سوزم
اين كارگه سود و زيان را سوزم
يك شعله جانسوز كه در آتش آن
خود را سوزم هر دو جهان را سوزم
يا رب دردي كه ناله آغاز كنم
شوري كه سرود شوق را ساز كنم
چشمي كه به سوي خويش چون باز كنم
آن گمشده را از دور آواز كنم
چو گم شد پرتو عشق از دل من
خدايا چيست جز غم حاصل من
سحاب عشق اگر يك دم نبارد
بسوزان خرمن آب و گل من
روشن كننده آسمانها و زمينها بر مؤمنان و دوستان مصور اشباح است و منور ارواح، جميع الانوار منه، و همه نورها ازوست، و قوام همه بدوست، بعضي ظاهر و بعضي باطن.