مرثيه
گريه نمايم به تن اطهرت يا سرت
يا به لب تشنه از خون ترت پيكرت
يا كه به عباس و علي اكبرت اصغرت
درد تو بنمود دلم را تباه يا حسين
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]
گريه نمايم به تن اطهرت يا سرت
يا به لب تشنه از خون ترت پيكرت
يا كه به عباس و علي اكبرت اصغرت
درد تو بنمود دلم را تباه يا حسين
ز اين فداكاري نمودي هر دو عالم را رهين
تحت فرمان تو باشد آسمان و هم زمين
امر امر تو است روز و اسف اي شاه دين
اخيار توست نار و نور كوثر يا حسين
تا كي اندر سر نعش تو كنم آه فغان
حيف از قد رساي تو ز شمشير چنان
شد نگون سار روي خاك سيه كرد مكان
دستهايت چه شد اي ماه درخشانم اخي
مهلتم ندهند پدرجان شمر ملعون اين زمان
مي برند اندر اسيري جملهٔ ما را بدان
بين كه اندر گردن طفلان تمامي ريسمان
عابدين در قيد زنجير است و جسم ناتوان
در سر نعش پدر گفتا سكينه با فغان
اي پدر جان بعد تو گشتيم ما بي اعتبار
در كف قوم جفا جو جملگي خوار و فگار
اندر اين وادي گرفتاريم ما با حال زار
ما نديده ايم اندر كف دو نان گرفتار اين زمان
اي پدر جان بسكه خوردم سيلي از شمر لعين
عارضم بابا كبود از ضربت سيلي ببين
از غمت نالان و گريانم من زار و غمين
در سر نعشت نظر كن دخترت را خون فشان
تا تو بودي سپه خصم بدل داشت هراس
خيز از جاي نگويند گروه نشناس
كشته گرديده ز شمشير مخالف عباس
بر نعش تو بين ديده گريانم اخي
اي ابوالفضل ايا ماه درخشانم اخي
ديده گشا و ببين باب تو اي مه مثال
نشسته بالين تو باخاطر پر ملال
قامت موزون من از غم تو گشته دال
آرزوي زندگي نيست گمانم علي
توآن حسين نيستي كه جبرئيل امين
ببرد قنداقه ات بساق عرش برين
به قرب خاص خدا شدي تو مسند نشين
بنزد جدّت بدي تو محترم ياحسين
خيز نگر چشم ترم ياحسين
اي بخون غلطان فداي تو سكينه دخترت
بنگرم در خاك و خون اين جسم پاك اطهرت
خاك گرم كربلا گرديده بابا بسترت
ده جوابم را كنون اي بيكس و بي خانمان